بهمن نادری پور معروف به تهرانی
بهمن نادريپور معروف به تهراني فرزند عباس در سال 1324 در تهران متولد گرديد. وي در سال 1346 با مدرك ديپلم در سازمان امنيت و اطلاعات كشور (ساواك) استخدام شد. مدتي در ادارات بايگاني و فيش مشغول به كار بود و سپس به بخش 311 كه وظيفهاش جمعآوري خبر در گروههاي كمونيستي بود منتقل شد. وي در حين خدمت تحصيلات خود را تا مقطع ليسانس ادامه داد.
علاقمندي وافر وي به كار، استعداد سرشار و سرسپردگي، از وي فردي مستعد ساخته بود كه موجب شد پس از گذشت مدت كوتاهي، مسئوليت بخش احزاب و دستجات كمونيستي به وي واگذار شود و به دنبال آن در سال 1348 رهبر عمليات گردد.
در اواخر سال 1349 عضو كميتهاي در اداره سوم شد كه وظيفه آن شناسايي عوامل تظاهرات سراسري دانشگاهها بود.
او در خرداد سال 1351 در كميته مشترك فعاليت جديد خود را آغاز نمود و با پشتكار و جديت، به بهترين وجه توجه افراد مافوق خود را جلب كرد و بر همين اساس بود كه چندينبار مورد تشويق قرار گرفته و مدالهاي مختلف دريافت نمود كه از جمله آنها :
نشان درجه دو كوشش، مدال جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي، نشان پنجم همايوني و … .
تهراني در سال 1355 جهت گذراندن دورههاي تخصصي عازم آمريكا و اسرائيل گرديده و دورههاي مختلف مربوطه را طي مينمايد. وي از نظر رتبه در ساواك كارمند رده نهم بود.
در سال 1356 به علت عدم سازگاري با ناصري و سجدهاي (رئيس كميته مشترك) به كميته مستقر در اوين منتقل شد. او تا آخرين روزهاي حكومت رژيم پهلوي امر بازجويي و شكنجه زنان و مردان مبارز زنداني را مجدانه ادامه ميداد و از هيچ تلاش و كوششي فروگذار نميكرد و به شدت مورد اعتماد پرويز ثابتي بود. وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي مدتي به زندگي مخفي روي آورد و در اوايل سال 1358 توسط نيروهاي انقلاب دستگير شد.
تهراني به دليل ماهيت انقلاب اسلامي، سعي نمود با زيركي خاصي صرفاً آن سري از فعاليتهايش را كه در رابطه با گروههاي غير مذهبي بود بيان نمايد و از آنچه كه بر سر مبارزين مذهبي آورده بوده سخني به ميان نياورده است در حالي كه بنا به اظهارات بسياري از زندانيان مذهبي وي به بازجويي و شكنجه مبارزين مذهبي هم مبادرت ميورزيد. وي همچنين در اعترافات خود به فراگيري آموزش در آمريكا و اسرائيل اشاراتي دارد ولي از توضيح در خصوص نوع آموزش هايي كه در رابطه با بازجويي و شكنجه آموخته بود، طفره ميرود. او خود را اينگونه توصيف ميكند:
«تلاش خستگي ناپذير و صادقانه در ساواك عليه مردم داشتم، اين حقيقتي است. من براي دوستان بهترين دوست بودم، براي همه اعضاء خانوادهام خوب بودم و متأسفانه براي ساواك هم جلاد خوبي بودم».
وي پس از محاكمه در دادگاه انقلاب اسلامي واعتراف به اعمال ننگين و جنايتكارانه خود در تاريخ يكشنبه سوم تير ماه 1358 اعدام شد.
نادري پور در اظهارات سجدهاي:
… [او] قبل از من در كميته مشترك خدمت ميكرده. از چگونگي آمدنش به كميته مشترك اطلاع ندارم. فردي با استعداد و با حافظه فوقالعاده قوي، آشنايي كامل با تاريخچه گروههاي مسلح و ساير گروههاي زيرزميني داشته. گويا قبلاً بازجو بوده ولي در زمان تصدي من بازجو نبود، ولي [دركار بازجويي] مداخله ميكرده و بعضاً بدون اجازه مبادرت به بازجوئي ميكرد. سعي داشت كه در همه مسائل مداخله نمايد و خود را صاحب نظر نشان دهد. اكثراً مورد مشورت ثابتي قرار ميگرفت، فرد بلندپروازي بود و بيش از سن و سابقه خدمت، توقع شغل اداري و مقام داشت. هرجا امتيازي بود اسم او در آنجا ثبت بود. براي نمونه حدود ده تا دوازده دستگاه پيكان از رده خارج شده را [كه]كميته قصد فروش[آنها را] داشت. معمولاً اداره كل ششم بايستي آن را ارزيابي و بفروشد. من به خاطر اينكه بعضي از پرسنل رتبه پايين كميته اتومبيل نداشتند، گزارشي تهيه كردم كه پس از ارزيابيِ اداره كل ششم، اين خودروها به اين قبيل پرسنل كميته فروخته شود. ساواك موافقت كرد ولي يك وقتي متوجه شديم كه همه اين خودروها (تقريباً) بوسيله نادري پور به نام اشخاص خريده شده و با دادن سود كم به آنها،خود رأساً [به افراد خارج از كميته] ميفروخت و استفاده كرد. روي همين اصل سريهاي بعدي كه حراج شدند، همه خودروها را تحويل اداره كل ششم داديم كه رأساً بفروشند كه زياني متوجه كسي نشود. حدود سال 1356 به علت عدم سازش با ناصري و همينطور با خود من، اقدام به انتقال او شد كه ثابتي او را به كميته مستقر در اوين فرستاد و از آنجا نيز تا توانست عليه كميته مشترك اقدام كرد. فرد رفيق بازي بود، با دوستان نزديك خود مانند بهرامپور، فوقالعاده صميمي و با سلسله مراتب ناسازگار بود و به احترام ثابتي ديگر كارمندان از او حساب ميبردند. از نظر مالي قابل اعتماد نبود. چند مورد سوء استفاده او از وسايل متهمين مشاهده شد، از جمله اتومبيل پيكان متهمي به نام نمازي، در اختيار همسرش بود كه من بعد از يكسال مكاتبه، پدر متهم را از شيراز آوردم و اتومبيل را با سند مالكيت كه نزد نادريپور بوده گرفته به او دادم. و مواردي ديگر نظير آن. فرد با هوشي بود. در بازجويي چريكهاي فدائي خلق [از جمله] روحي آهنگران بدون اجازه شركت كرد. در عمليات اجرايي شركت نداشته ولي چندين منبع را اداره ميكرد.
منبع: كتاب شكنجه گران مي گويند