رضا عطارپور مجرد معروف به دكتر حسينزاده
رضا عطارپور مجرد معروف به دكتر حسينزاده درسال 1317 در كاشان بهدنيا آمد. وي با مدرك ديپلم در تاريخ 15/3/38 به صورت روزمزد در ساواك استخدام شد و در تاريخ 5/8/38 به رسمي تغيير عضويت يافت. تحصيلات خود را تا مقطع فوق ليسانس علوم سياسي ادامه داد و دورههايي چون توجيه و حفاظت، تخصصي بررسي، نبرد پنهاني و جنگهاي رواني را در آلمان گذرانيد. او سمتهايي چون مسئول دايره 2، رئيس بخش 2 اداره يكم، معاون اداره پنجم عمليات و بررسي را عهدهدار بود و در تاريخ 9/5/1351 رئيس اداره يكم عمليات و بررسي اداره كل سوم، و در تاريخ 10/5/57 معاون دوم اداره كل سوم گرديد. او به خاطر جديت و تلاش در كار به دريافت نشان درجه 5 همايوني، نشان درجه 3 كوشش، نشان درجه 2 آباداني و پيشرفت!!!، مدال پهلوي، نشان درجه 2 همكاري، چهار فقره تقدير مدير مربوطه و يك فقره تقدير تيمسار رياست ساواك نائل آمد.
عطارپور 38 مأموريت اداري و آموزشي داشته كه چهارده مورد آن درخارج از كشور از جمله اسرائيل و آلمان غربي و … بوده است(پرونده شخصي، سند شماره 48) كتاب شكنجه گران ميگويند ص293
اعترفات تهرانی درباره رضا عطاپور مجرد با نام مستعار حسين زاده:
او در سال 46 كه من در ساواك استخدام شدم رئيس بخش 312 بود كه در آن زمان بخش 312 وظيفهاش جمعآوري اطلاعات درباره جبهه ملي و احزاب غير كمونيست مخالف بود. او در كميتههاي مختلف شركت و هميشه فعال ما يشاء بوده از جمله گروه فلسطيني (گروهي كمونيست كه اعضاي آن قصد داشتند براي ديدن دوره به فلسطين بروند و يكي از اعضاي معروف آن شكرالله پاك نژاد است) را كشف و در مراحل بازجويي از اعضاي آن دخالت داشته از بدو تشكيل كميته 5 نفري در مهرماه سال 49 كه بعداً من را هم به اصرار و گزارشي كه براي ثابتي نوشت و نظر ثابتي را هم جلب كرد تا من به آنها ملحق شوم . در كميته فعاليت مؤثر داشته و در حقيقت كاشف گروه سياهكل وي ميباشد. او يكي از بانيان شكنجه به متهم و از عاملين موثر شدت شكنجه بوده است .
از سال 49 به بعد از جمله فعالترين كارمندان و رؤساي ساواك در سركوبي مبارزين بوده و براي بزرگ كردن خود هم در خيلي از مواقع مسائل كوچك را بزرگ جلوه ميداده است. او مدتي معاون اداره دوم عمليات بررسي و سپس رئيس اداره يكم عمليات و بررسي، معاون كميته و رئيس واحد اطلاعاتي كميته مشترك ضد خرابكاري در اين اواخر نيز معاون مدير كل اداره سوم شده بود.
وي در ماجراي شهادت 9 نفر زنداني كه در اوين انجام شد نقش مؤثر داشته و طراح يا پيشنهاد كننده بوده است و احتمالاً زندانيان شهيد را هم ممكن است انتخاب كرده باشد. دستور كشتن محمود نمازي و منصور فرشيدي را كه از اعضاي سازمان چريكهاي فدائي بودهاند او داد كه به وسيله حسيني و بازجويان مربوطه پرويز متقي و محمد مقدم نثاري انجام شد به من هم گفته بود كه انوشيروان لطفي را بكشم كه من اين كار را نكردم. به نظر من در جريان كشتن احمد آرامش و سيد محسن سيد باقري دخالت داشته است چون در محل ملاقات آنها حاضر شده بوده است.