به مناسبت سالروز انقلاب فرهنگی

دوم اردیبهشت ماه سالروز اعلام انقلاب فرهنگی توسط امام خمینی(ره)

از آن‌جا که ساختارهای فرهنگی و آموزشی رژیم شاه ظرفیت حرکت در مسیر اهداف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی انقلاب اسلامی را نداشت و نظام آموزشی و فرهنگی بیمار باقیمانده از آن، محیطی ناسالم و بیگانه از فرهنگ و راه و رسم ملت انقلابی رقم زده بود، ضرورت تحولی بنیادین بیش از هر چیز احساس می‌شد.

حضرت امام(ره) در پیام نوروزی خویش در اول فروردین 1359 به جدّ به این امر پرداخته و سپس در اول اردیبهشت همان سال در دیدار با اقشار مختلف مردم و اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان دانشگاه‌ها به تشریح چگونگی اسلامی شدن دانشگاه‌ها پرداختند که زمینه‌ساز انقلاب فرهنگی و به تبع آن تعطیلی دانشگاه‌ها از 15 خرداد 59 تا 27 آذر 1361 به منظور انجام اصلاحات لازم گردید و به میزان زیادی به سالم‌سازی محیط دانشگاه‌ها کمک کرد.

منبع:

https://www.isna.ir

 

سخنرانی در جمع دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشگاه ها (اصلاح دانشگاه ها)

‏ 1 اردیبهشت 1359 / 5 جمادی الثانی 1400‏

‏‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏‏تبیین مفهوم «اسلامی شدن دانشگاه»‏

‏‏     سلام بر شما ملت بزرگ ایران. سلام بر ملت مسلمان جهان. سلام بر دانشگاهیان و‏‎ ‎‏دانشجویان معظم که سربازانی برای اسلامند. و من لازم است که یک تذکر به شما بدهم‏‎ ‎‏که بدانید مقصود ما از اصلاح دانشگاهها چیست؟ بعضی گمان کردند که کسانی که‏‎ ‎‏اصلاح دانشگاهها را می خواهند و می خواهند دانشگاهها اسلامی باشد این است که‏‎ ‎‏گمان کردند که ـ این اشخاص توهّم کردند که ـ علوم دو قسم است: هر علمی دو قسم‏‎ ‎‏است. علم هندسه یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. علم فیزیک یکی اسلامی‏‎ ‎‏است، یکی غیراسلامی. از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم، اسلامی و غیراسلامی‏‎ ‎‏ندارد. و بعضی توهّم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاهها اسلامی بشود؛ یعنی‏‎ ‎‏فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد. یعنی همان شأنی را که مدارس قدیمه دارند‏‎ ‎‏باید در دانشگاهها هم همان تدریس بشود. اینها اشتباهاتی است که بعضی می کنند، یا‏‎ ‎‏خودشان را به اشتباه می اندازند. آنچه که ما می خواهیم بگوییم این است که دانشگاههای‏‎ ‎‏ما، دانشگاههای وابسته است. دانشگاههای ما دانشگاههای استعماری است.‏‎ ‎‏دانشگاههای ما اشخاصی را که تربیت می کنند، تعلیم می کنند، اشخاصی هستند که‏‎ ‎‏غربزده هستند. معلمینْ بسیاری شان غربزده هستند و جوانهای ما را غربزده بار می آورند.‏‎ ‎‏ما می گوییم که دانشگاههای ما یک دانشگاههایی که برای ملت ما مفید باشد، نیست. ما‏بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم، با بودجه های هنگفت کمرشکن که از‏‎ ‎‏دسترنج همین ملت حاصل می شود، و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی که در‏‎ ‎‏دانشگاهها کسب می شود خودکفا باشیم. ما بعد از پنجاه سال اگر بخواهیم یک مریضی را‏‎ ‎‏معالجه کنیم، اطبای ما بعضیهایشان یا بسیاری شان می گویند این باید برود به انگلستان؛‏‎ ‎‏پنجاه سال دانشگاه داشتیم و طبیبی که بتواند کفایت از ملت بکند، از احتیاج ملت بکند،‏‎ ‎‏به حسب اقرار خودشان نداریم. ما دانشگاه داشتیم و داریم و برای تمام شئونی که یک‏‎ ‎‏ملت زنده لازم دارد احتیاج به غرب داریم. ما که می گوییم دانشگاه باید از بنیان تغییر‏‎ ‎‏بکند و تغییرات بنیادی داشته باشد و اسلامی باشد، نه این است که فقط علوم اسلامی را‏‎ ‎‏در آنجا تدریس کنند. نه اینکه علوم دو قسمند. هر علمی دو قسم است: یکی اسلامی و‏‎ ‎‏یکی غیراسلامی. ما می گوییم که در این پنجاه سال یا بیشتر که ما دانشگاه داریم،‏‎ ‎‏فرآورده های دانشگاه را برای ما عرضه دارید. ما می گوییم که دانشگاههای ما مانع از‏‎ ‎‏ترقی فرزندان این آب و خاک است.‏

‏‏     ما می گوییم که دانشگاه ما مبدل شده است به یک میدان جنگ تبلیغاتی. ما می گوییم‏‎ ‎‏که جوانهای ما اگر علم هم پیدا کردند تربیت ندارند. مربّی به تربیت اسلامی نیستند.‏‎ ‎‏آنهایی که تحصیل می کنند، برای این است که یک ورقه ای به دست بیاورند و بروند و‏‎ ‎‏سربار ملت بشوند. آنطور نیست که به حسب احتیاجات ملت، به حسب احتیاجاتی که‏‎ ‎‏کشور ما دارد دانشگاه به آن ترتیب رفتار کند، و نگذارد این نسلهای بزرگ و این‏‎ ‎‏جوانهای بسیار عزیز به هدر بروند و قوای آنها به هدر برود، در این پنجاه سال قوای ما را‏‎ ‎‏به هدر بردند یا به خدمت خارجیها وادار کردند. معلمین مدارس ما، معلمین اسلامی به‏‎ ‎‏حسب نوع نیست، و تربیت در کنار تعلیم نبوده است. و لهذا آن چیزی که از دانشگاههای‏‎ ‎‏ما بیرون آمده است، یک انسان متعهد، یک شخصی که برای مملکت خودش دلسوز‏‎ ‎‏باشد، و تمام نظرش به این نباشد که منافع خودش را به دست بیاورد، ما نداریم. ما که‏‎ ‎‏می گوییم باید بنیاداً اینها تغییر بکند، می خواهیم بگوییم که دانشگاههای ما باید در‏‎ ‎‏احتیاجاتی که ملت دارند، در خدمت ملت باشند، نه در خدمت اجانب. ما معلمینی که در‏‎‏مدارس ما، اساتیدی که در دانشگاههای ما هستند بسیاری از آنها در خدمت غربند.‏‎ ‎‏جوانهای ما را شستشوی مغزی می دهند. جوانهای ما را تربیت فاسد می کنند. ما‏‎ ‎‏نمی خواهیم بگوییم ما علوم جدیده را نمی خواهیم. ما نمی خواهیم بگوییم که علوم دو‏‎ ‎‏قسم است که بعضی مناقشه می کنند. عمداً یا از روی جهالت. ما می خواهیم بگوییم‏‎ ‎‏دانشگاههای ما اخلاق اسلامی ندارد. دانشگاه ما تربیت اسلامی ندارد. اگر دانشگاههای‏‎ ‎‏ما تربیت اسلامی و اخلاق اسلامی داشت، میدان زد و خورد عقایدی که مضرّ به حال این‏‎ ‎‏مملکت است نمی شد. اگر اخلاق اسلامی در این دانشگاهها بود این زد و خوردهایی که‏‎ ‎‏برای ما بسیار سنگین است، تحقق پیدا نمی کرد. اینها برای این است که اسلام را نمی دانند‏‎ ‎‏و تربیت اسلامی ندارند.‏

 

‏‏استقلال دانشگاه و دانشجویان در برابر شرق و غرب‏

‏‏     دانشگاهها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته بشود که جوانان ما را تربیت کنند به‏‎ ‎‏تربیتهای اسلامی. اگر تحصیل علم می کنند، در کنار آن تربیت اسلامی باشد، نه آنکه‏‎ ‎‏اینها را تربیت کنند به تربیتهای غربی. نه آنکه یک دسته به طرف غرب بکشانند جوانهای‏‎ ‎‏ما را و یک دسته به طرف شرق و یک دسته با اشخاصی که با ما جنگ دارند، بالفعل‏‎ ‎‏اشخاصی که ما را می خواهند در انحصار اقتصادی قرار بدهند، یا برای ما ادعا می کنند که‏‎ ‎‏ما شما را، حصار اقتصادی می کشیم دور شما، و دست و پا می کنند در این موارد، یک‏‎ ‎‏دسته از دانشگاهیهای ما، از جوانهای ما کمک به آنها نکنند. ما می خواهیم که چنانچه‏‎ ‎‏ملت ایران در مقابل غرب ایستاد، جوانهای دانشگاهی ما هم همه در مقابلش بایستند. ما‏‎ ‎‏می خواهیم که اگر ملت ما در مقابل کمونیست ایستاد، تمام دانشگاهیهای ما هم در مقابل‏‎ ‎‏کمونیست بایستند. نه اینکه وقتی این جوانهایی که به واسطۀ ساده لوحی خودشان،‏‎ ‎‏تربیتهای باطل بعضی از معلمین را قبول کردند و حالا که ما می خواهیم یک دانشگاه‏‎ ‎‏مستقل درست کنیم و تغییر بنیادی بدهیم که مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، وابسته‏‎ ‎‏به کمونیسم نباشد، وابسته به مارکسیسم نباشد، چنانچه ما بخواهیم اینطور کنیم،‏جبهه بندی می کنند. همین دلیل بر این است که ما دانشگاه اسلامی و دانشگاهی که تربیت‏‎ ‎‏کرده باشد جوانان ما را نداشتیم و نداریم. همین شاهد است بر اینکه جوانهای ما تربیت‏‎ ‎‏صحیح نشدند، و از آن طرف دنبال تحصیل نیستند. تمام عمرشان را صرف شعار می کنند‏‎ ‎‏و صرف تبلیغ سوء باطل. طرفداری از امریکا، طرفداری از شوروی. ما می خواهیم که‏‎ ‎‏جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببینند. احتیاجات خودشان را ببینند. شرقی‏‎ ‎‏نباشند. غربی نباشند. اینهایی که راه افتادند در خیابانها یا در خود دانشگاهها و درگیری‏‎ ‎‏ایجاد می کنند. و زحمت برای دولت و ملت ایجاد می کنند، اینها اشخاصی هستند که‏‎ ‎‏طرفدار غرب یا شرقند. و به عقیدۀ من طرفدار غربند. طرفدار امریکایند. ‏

‏‏     ما که امروز با امریکا در قبال هم ایستادیم، در قبال این ابرقدرت ایستادیم و احتیاج به‏‎ ‎‏این داریم که جوانهای ما هم در قبال آنها بایستند، جوانهای ما در مقابل خودشان‏‎ ‎‏می ایستند و برای امریکا کار می کنند. ما می خواهیم دانشگاهها را طوری کنیم که‏‎ ‎‏جوانهای ما برای خودشان و برای ملتشان کار کنند. این آقایانی که اشکال می کنند در این‏‎ ‎‏معانی و کنار نشسته و اشکال می کنند، اینها گمان می کنند که اعضای شورای انقلاب‏‎ ‎‏نمی فهمند به اینکه معنی اسلامی کردن این نیست که در همۀ علوم دو قسم ما داریم. یک‏‎ ‎‏قسم هندسۀ اسلامی داریم. یک قسم هندسۀ غیراسلامی. اشکال می کنند. نمی دانند که‏‎ ‎‏اعضای شورای ما که بعضی از آنها دکتر هستند، و بعضی از آنها مجتهد هستند،‏‎ ‎‏نمی فهمند اینها که علوم اسلامی جایی دارد. در مدارس قدیمه هست. و اینجا جای علوم‏‎ ‎‏دیگر است. لکن باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی که در دانشگاه تحصیل می شود در‏‎ ‎‏راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد. ما می گوییم که برنامه هایی که‏‎ ‎‏در دانشگاهها هست، منتهی می کند جوانان ما را به اینکه طرف کمونیسم کشیده بشوند یا‏‎ ‎‏طرف غرب و نباید اینطور باشد. ما می گوییم که جوانان ما را این معلمینی که یا اساتیدی‏‎ ‎‏که در دانشگاه بودند و بعضی از آنها که هستند، نمی گذارند تحصیل حسابی بکنند، آنها‏‎ ‎‏را متوقف می کنند. مانع از پیشرفت آنها هست. در خدمت غرب هستند و می خواهند ما‏‎ ‎‏در همه چیز محتاج به غرب باشیم. معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا‏ کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک‏‎ ‎‏مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم. عزیزان من، ما‏‎ ‎‏از حصر اقتصادی نمی ترسیم. ما از دخالت نظامی نمی ترسیم. آن چیزی که ما را‏‎ ‎‏می ترساند وابستگی فرهنگی است. ما از دانشگاه استعماری می ترسیم. ما از دانشگاهی‏‎ ‎‏می ترسیم که جوانهای ما را آنطور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند. ما از دانشگاهی‏‎ ‎‏می ترسیم که آنطور جوانهای ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند. ما می خواهیم‏‎ ‎‏که دانشگاه ما مثل اشخاصی که ـ بعضی از این اشخاصی که ـ اشکال به این مسئله کردند،‏‎ ‎‏نباشند. اینها نمی فهمند معنای استقلال و معنای اسلامیت دانشگاه را. من آن چیزی را که‏‎ ‎‏شورای انقلاب و رئیس جمهور گفته اند راجع به تصفیۀ دانشگاه و راجع به اینکه باید‏‎ ‎‏دانشگاه از این جهاتی که در آن هست بیرون برود تا مستقل بشود، تا بتوانیم ما استقلالش‏‎ ‎‏را حفظ کنیم، پشتیبانی می کنم. و من از تمام جوانها، از تمام جوانها خواستارم که‏‎ ‎‏کارشکنی نکنند و مقاومت نکنند و نگذارند که اگر مقاومت کردند، ما تکلیف آخر را‏‎ ‎‏برای ملت معین کنیم. از خداوند تعالی سعادت ملت اسلام را و سعادت جوانها را‏‎ ‎‏خواستارم. و امیدوارم که همان طوری که پیشنهاد شده است، دانشگاهها را از همۀ عناصر‏‎ ‎‏تخلیه کنند و از همۀ وابستگیها تخلیه کنند، تا اینکه ان شاءالله یک دانشگاه صحیح ‏‏[‏‏با‏‏]‏‎ ‎‏اخلاقی اسلامی ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ فرهنگ اسلامی تحقق پیدا بکند.‏

‏‏                                                                          والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

صحیفه امام جلد 12ص  248 الی 252


پیام امام خمینی (ره) به ملت ایران، به مناسبت سال نو (توصیه های سیزده گانه به مسلمانان)

‏‏ ‏‏‏زمان: 1 فروردین 1359 / 4 جمادی الاول 1400‏

‏‏

 

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

 

‏‏     حلول سال جدید را ـ که ره آورد آن تمامیت ارکان جمهوری اسلامی است ـ به همۀ‏‎ ‎‏مستضعفین و ملت شریف ایران تبریک عرض می کنم. ارادۀ خداوند متعال ـ وله الشکر ـ‏‎ ‎‏تعلق گرفت که این ملت مظلوم را از زیربار ستمگریها و جنایات حکومت طاغوتی و از‏‎ ‎‏زیر سلطۀ قدرتهای ستم پیشه؛ خصوصاً دولت امریکای جهانخوار نجات دهد و پرچم‏‎ ‎‏عدل اسلامی را برفراز کشور عزیزمان به اهتزاز درآورد. و وظیفۀ ماست که در مقابل‏‎ ‎‏ابرقدرتها بایستیم و قدرت ایستادن هم داریم؛ به شرط اینکه روشنفکران دست از غرب‏‎ ‎‏و شرق و غربزدگی و شرقزدگی بردارند و صراط مستقیم اسلام و ملیت را دنبال کنند.‏

‏‏     ما با کمونیسم بین الملل به همان اندازه در ستیزیم که با جهانخواران غرب به‏‎ ‎‏سرکردگی امریکا؛ و با صهیونیزم و اسرائیل شدیداً مبارزه می کنیم. دوستان عزیزم! بدانید‏‎ ‎‏که خطر قدرتهای کمونیستی از امریکا کمتر نیست؛ و خطر امریکا به حدی است که اگر‏‎ ‎‏کوچکترین غفلتی کنید نابود می شوید. هر دو ابرقدرت، کمر به نابودی ملل مستضعف‏‎ ‎‏بسته اند و ما باید از مستضعفین جهان پشتیبانی کنیم. ما باید در صدور انقلابمان به جهان‏‎ ‎‏کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمی کنیم کنار بگذاریم؛ زیرا اسلام بین‏‎ ‎‏کشورهای مسلمان فرقی قائل نمی باشد و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است. از طرفی‏‎ ‎‏دیگر تمام قدرتها و ابرقدرتها کمر به نابودی مان بسته اند، و اگر ما در محیطی دربسته‏‎ ‎‏بمانیم قطعاً با شکست مواجه خواهیم شد. ما باید حسابمان را صریحاً با قدرتها و‏ابرقدرتها یکسره کنیم و به آنها نشان دهیم که با تمام گرفتاریهای مشقت باری که داریم، با‏‎ ‎‏جهان، برخوردی مکتبی می نماییم.‏

‏‏     جوانان عزیزم که چشم امید من به شماست، با یک دست قرآن را و با دست دیگر،‏‎ ‎‏سلاح را برگیرید و چنان از حیثیت و شرافت خود دفاع کنید که قدرت تفکر توطئه علیه‏‎ ‎‏خود را از آنان سلب نمایید. چنان با دوستانتان رحیم باشید که از ایثار هر چه دارید نسبت‏‎ ‎‏به آنان کوتاهی ننمایید. آگاه باشید که جهان امروز دنیای مستضعفین است و دیر یا زود‏‎ ‎‏پیروزی از آنان است و آنان وارثین زمین و حکومت کنندگان خدایند.‏

‏‏     من بار دیگر پشتیبانی خودم را از تمام نهضتها و جبهه ها و گروههایی که برای رهایی‏‎ ‎‏از چنگال ابرقدرتهای چپ و راست می جنگند اعلام می کنم. من پشتیبانی خود را از‏‎ ‎‏فلسطین رشید و لبنان عزیز اعلام می دارم. من بار دیگر اشغال سَبُعانۀ‏‎[1]‎‏ افغانستان را‏‎ ‎‏توسط چپاولگران و اشغالگران شرق متجاوز شدیداً محکوم می نمایم، و امیدوارم هر‏‎ ‎‏چه زودتر مردم مسلمان و اصیل افغانستان به پیروزی و استقلال حقیقی برسند؛ و از دست‏‎ ‎‏این به اصطلاح طرفداران طبقۀ کارگر‏‎[2]‎‏ نجات پیدا کنند.‏

‏‏    ‏‏ملت شریف باید بداند که تمام پیروزیها به ارادۀ خداوند قادر و با تحولی که در‏‎ ‎‏سراسر کشور تحقق پیدا کرد و روح ایمان و تعهد و تعاونی که در اکثریت قاطع ملت پیدا‏‎ ‎‏شد به دست آمد. توجه به خدای متعال و وحدت کلمه اساس پیروزی ما شد؛ و با از یاد‏‎ ‎‏بردن رمز پیروزی و سرپیچی از اسلام بزرگ و احکام مقدس آن و پیمودن راه اختلاف و‏‎ ‎‏تفرق، خوف آن است که عنایت حق تعالی سلب و راه برای مستکبرین باز و حیله ها و‏‎ ‎‏دسیسه های قدرت شیطانی، ملت عزیز ما را به اسارت کشد، و خونهای پاکی که در راه‏‎ ‎‏استقلال و آزادی ریخته شده و رنجهایی که جوانان و پیران عزیز ما برده اند به هدر رود،‏‎ ‎‏و بر کشور اسلامی تا ابد آن گذرد که در رژیم طاغوتی گذشت، و شکست خوردگان از‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی با ما آن کنند که با مستضعفان مظلوم جهان کرده و می کنند. لهذا من با‏احساس وظیفۀ الهی و شرعی مطالبی را گوشزد می کنم و جناب آقای رئیس جمهور و‏‎ ‎‏شورای انقلاب و دولت و قوای انتظامی را اکیداً عهده دار اجرای آن می نمایم، و از‏‎ ‎‏عموم ملت می خواهم که با تمام قوا و تعهدی که به اسلام عزیز دارند در سرتاسر کشور از‏‎ ‎‏پشتیبانی جدی آنان خودداری نکنند. من توطئه های شیاطین ضد انقلاب را برای باز‏‎ ‎‏کردن دست شرق و غرب در حال گسترش می بینم؛ و برای دولت و ملت ما وظیفۀ الهی ـ‏‎ ‎‏انسانی، ملی است که با تمام توان از آن جلوگیری نمایند. اینک مسائلی را متذکر می شوم:‏

 

‏‏     1ـ امسال سالی است که باید امنیت به ایران باز گردد و مردم شریف در کمال آسایش،‏‎ ‎‏زندگی نمایند. بار دیگر پشتیبانی کامل خودم را از ارتش نجیب ایران اعلام می دارم. ولی‏‎ ‎‏ارتش جمهوری اسلامی باید ضوابط و مقررات را کاملاً مراعات نماید. جناب آقای‏‎ ‎‏رئیس جمهور که به نمایندگی از طرف اینجانب به فرماندهی کل قوا منصوب شده اند‏‎ ‎‏موظف هستند که هر کس با هر درجه و مقامی که خواست در ارتش اخلال کند و یا‏‎ ‎‏اعتصاب راه بیندازد و یا کم کاری کند و یا نظم و مقررات ارتش را نادیده گیرد و یا از‏‎ ‎‏قوانین ارتش سرپیچی کند شدیداً مؤاخذه نمایند؛ و در صورت اثبات جرم، بلافاصله از‏‎ ‎‏ارتش اخراج نمایند و تحت تعقیب قانونی قرار دهند. من دیگر بی نظمی در ارتش را به‏‎ ‎‏هیچ وجه تحمل نمی کنم و هرکس که در کار ارتش اخلال نماید بلافاصله به عنوان ضد‏‎ ‎‏انقلاب به ملت معرفی می شود تا ملت عزیز حسابش را با باقیماندۀ ارتش شاه جنایتکار‏‎ ‎‏روشن گرداند.‏

‏‏     برادران عزیز ارتشی ام! ای کسانی که به شاه پلید و ایادی چپاولگرش پشت نمودید و‏‎ ‎‏به ملت پیوستید، امروز روز خدمت به ملت و ایران عزیز است. سعی کنید با تلاش پیگیر‏‎ ‎‏خویش، این مرز و بوم را از دست دشمنان اسلام و ایران نجات دهید.‏

‏‏     2ـ بار دیگر پشتیبانی خود را از سپاه پاسداران اعلام می نمایم و به آنان و فرماندهان‏‎ ‎‏آنان گوشزد می نمایم که کوچکترین تخلف موجب تعقیب است و اگر خدای ناکرده‏‎ ‎‏کاری کنید که موجب اخلال در نظم سپاه شود، بلافاصله اخراج می گردید و تمام آنچه را‏‎ ‎‏که درباره ارتش گفتم درباره آنان به اجرا در می آید. فرزندان انقلابی ام! مواظب باشید که‏با همه با مهربانی و اخلاق اسلامی مواجه شوید.‏

‏‏     3ـ شهربانی و ژاندارمری کشور باید نظم را رعایت نمایند. از قرار اطلاع کم کاری‏‎ ‎‏عجیبی در کلانتریها دیده می شود. اینان که از گذشته تجربیات خوبی ندارند برای هر چه‏‎ ‎‏بیشتر همگامی با مردم و نظم در سراسر ایران کوشش نمایند و مردم را از خودشان بدانند.‏‎ ‎‏امید است در آینده تجدید سازمان اساسی برای ژاندارمری و شهربانی در نظر گرفته‏‎ ‎‏شود. قوای انتظامیه خود را از اسلام و مسلمین بدانند. انفجارات جنوب مرا شدیداً متأثر‏‎ ‎‏کرده است که چرا سپاه و شهربانی و ژاندارمری، عده ای خدانشناس ـ وابسته به رژیم‏‎ ‎‏فاسد خارجی متکی به امریکا ـ را دقیقاً شناسایی نمی نمایند و به مجازات نمی رسانند.‏‎ ‎‏اینان مفسدین فی الارض هستند، چه آنان که مستقیماً در اینگونه اعمال شرکت می نمایند‏‎ ‎‏و چه آنان که اینگونه جریانات را هدایت می کنند، و حکم «مفسد فی الارض» روشن‏‎ ‎‏است. دادگاههای انقلاب هر چه بیشتر قاطعیت به خرج دهند تا ریشۀ آنان را بر کَنند.‏

‏‏     4ـ دادگاههای انقلاب در سراسر ایران باید نمونۀ کامل اجرای حدود الله باشند. باید‏‎ ‎‏سعی کنند که قدمی از احکام خدای تعالی منحرف نشوند و احتیاط کامل را رعایت‏‎ ‎‏نمایند. باید با صبر انقلابی به قضاوت بنشینند. دادگاهها حق ندارند نیروی مسلح از خود‏‎ ‎‏داشته باشند. باید بر طبق قانون اساسی عمل نمایند و بتدریج دستگاه قضایی اسلامی‏‎ ‎‏مسئولیتهای این دادگاهها را بر عهده گیرند. قضات باید با تمام جدیت جلوی تخلفات را‏‎ ‎‏بگیرند، و اگر خدای ناکرده کسی از دستورات الهی سرپیچی کرد، بلافاصله به ملت‏‎ ‎‏معرفی شده و به مجازات برسد.‏

‏‏     5ـ دولت موظف است اسباب کار و تولید را برای کارگران و دهقانان و زحمتکشان‏‎ ‎‏فراهم آورد، ولی اینان نیز بدانند که اعتصاب و کم کاری نه تنها موجب تقویت ابرقدرتها‏‎ ‎‏می شود، بلکه سبب می شود امید مستضعفان کشورهای اسلامی و غیراسلامی ای که‏‎ ‎‏بپاخاسته اند به یأس مبدل شود. مردم هر شهر به محض اطلاع از اعتصاب هر کارخانه،‏‎ ‎‏خود را به آنجا برسانند و ببینند آنان چه می گویند. باید ضد انقلاب را شناسایی و به مردم‏‎ ‎‏معرفی نمایند. مردم شریف ایران دیگر نمی توانند حقوق بی جهت به عده ای از خدا‏‎‏بیخبر بدهند.‏

‏‏     زحمتکشان عزیز! بدانید آنانی که هر روز در گوشه ای بلوا بپا می کنند و اصولاً با منطق‏‎ ‎‏اسلحه به میدان می آیند، دشمنان سرسخت شما هستند و می خواهند شما را از مسیر‏‎ ‎‏انقلاب منحرف نمایند. آنان دیکتاتورانی هستند که اگر روزی روی کار آیند به هیچ کس‏‎ ‎‏حق نفس کشیدن نمی دهند. با آنان در تمام زمینه ها مبارزه کنید و آنان را به عنوان دشمنان‏‎ ‎‏شمارۀ یک خود به مردم معرفی نمایید و از بستگی آنان و وابستگی آنان به شرق متجاوز‏‎ ‎‏و یا غرب استثمارگر پرده بردارید. دولت موظف است اشخاصی که در اینگونه اعمال‏‎ ‎‏دست دارند شدیداً مجازات کند.‏

‏‏     6ـ من نمی دانم دولت چرا طرحهای متوقف شدۀ خود را، که به سود ملت می باشد، به‏‎ ‎‏کار نمی اندازد. باید دولت هر چه سریعتر طرحهای به سود ملت را که متوقف شده و آنها‏‎ ‎‏که جدید است به اجرا گذارد تا وضع اقتصادی کشورمان سروسامان یابد.‏

 

‏‏     7ـ در ادارات دولتی باید همه از دولت برگزیده تبعیت کنند در غیراین صورت شدت‏‎ ‎‏عمل لازم است. باید بی درنگ هر کس در هر اداره ای که خواست اخلال کند او را‏‎ ‎‏اخراج و به ملت معرفی نمایند. من تعجب می کنم که چرا اولیای امور از نیروی مردم‏‎ ‎‏غفلت می کنند؟ مردم خود حساب ضدانقلاب را می رسند و او را رسوا می کنند.‏

‏‏     8ـ مصادرۀ اموال متجاوزین از طرف افراد غیرمسئول و یا محاکم غیر صالحه شدیداً‏‎ ‎‏محکوم است. تمام مصادرات باید از روی موازین شرعیه با حکم دادستان و یا قضات‏‎ ‎‏دادگاهها باشد و هیچ کس حق دخالت در اینگونه امور را ندارد. متخلفین باید شدیداً‏‎ ‎‏مؤاخذه شوند.‏

‏‏     9ـ زمینها باید روی موازین شرعیه توزیع گردد و بعد از اثبات این موضوع، محاکم‏‎ ‎‏صالحه حق اخذ دارند. هیچ کسی حق تجاوز به زمین و یا مسکن و یا باغ کسی را ندارد و‏‎ ‎‏اصولاً اشخاص غیر مسئول حق دخالت در اینگونه امور را ندارند، ولی اطلاعات خود را‏‎ ‎‏دربارۀ زمین و مسکن و باغ طاغوتیانی که به ناحق اموال مردم را غصب نموده اند به‏‎ ‎‏مسئولین امور برسانند، و اگر کسی برخلاف موازین اسلامی و قانونی اقدامی بنماید‏‎‏شدیداً قابل تعقیب است.‏

‏‏     10ـ بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفین هر چه زودتر بیلان کار خودشان را بدهند تا مردم‏‎ ‎‏از فعالیت این دو نهاد انقلابی مطلع گردند. بنیاد مسکن باید روشن کند که چه میزان کار‏‎ ‎‏کرده است و بنیاد مستضعفین صورت اموال منقول و غیرمنقول طاغوتیان خصوصاً شاه و‏‎ ‎‏خاندان و دار و دستۀ کثیفش در سراسر ایران را به روشنی برای مردم بیان دارند و بگویند‏‎ ‎‏چه کرده اند، اموال شاه خائن را به چه کسانی داده اند؟ آیا راست است که بنیاد‏‎ ‎‏مستضعفین، بنیاد مستکبرین گردیده است ؟ اگر چنین است تصفیه ضروری است و‏‎ ‎‏غفلت از این امر مهم حرام. باید این دو نهاد دقیقاً برای مردم شرح دهند که چرا از این‏‎ ‎‏سریعتر نتوانسته اند کار نمایند، و اگر کسانی به اسم مستضعفین خلاف می کنند، بر‏‎ ‎‏دادگاههای سراسر ایران است که سریعاً اقدام نمایند.‏

‏     11ـ باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدی که‏‎ ‎‏در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس‏‎ ‎‏علوم عالی اسلامی. باید از بدآموزیهای رژیم سابق در دانشگاههای سراسر ایران شدیداً‏‎ ‎‏جلوگیری کرد، زیرا تمام بدبختی جامعۀ ایران در طول سلطنت این پدر و پسر از این‏‎ ‎‏بدآموزیها به وجود آمده است. اگر ما ترتیبی اصولی در دانشگاهها داشتیم، هرگز طبقۀ‏‎ ‎‏روشنفکر دانشگاهی ای نداشتیم که در بحرانی ترین اوضاع ایران در نزاع و چند دستگی‏‎ ‎‏با خودشان باشند و از مردم بریده باشند و از آنچه که بر مردم می گذرد چنان آسان گذرند‏‎ ‎‏که گویی در ایران نیستند. تمام عقب ماندگیهای ما به خاطر عدم شناخت صحیح اکثر‏‎ ‎‏روشنفکران دانشگاهی از جامعۀ اسلامی ایران بود، و متأسفانه هم اکنون هم هست. اکثر‏‎ ‎‏ضربات مهلکی که به این اجتماع خورده است از دست اکثر همین روشنفکران دانشگاه‏‎ ‎‏رفته ای، که همیشه خود را بزرگ می دیدند و می بینند و تنها حرفهایی می زدند و می زنند‏‎ ‎‏که دوست به اصطلاح روشنفکر دیگرش بفهمد، و اگر مردم هیچ نفهمند، نفهمند. زیرا‏‎ ‎‏دیگر چیزی که مطرح نیست مردمند، و تمام چیزی که مطرح است خود اوست، برای‏‎ ‎‏اینکه بدآموزیهای دانشگاهی زمان شاه، روشنفکر دانشگاهی را طوری بار می آورد که‏‎‏اصولاً ارزشی برای خلق مستضعف قائل نبود و متأسفانه هم اکنون هم نیست.‏

‏‏     روشنفکران متعهد و مسئول، بیایید تفرقه و تشتت را کنار گذارید و به مردم فکر کنید‏‎ ‎‏و برای نجات این قهرمانان شهید داده، خود را از شرّ «ایسم» و «ایست» شرق و غرب‏‎ ‎‏نجات دهید. روی پای خود بایستید و از تکیه به اجانب بپرهیزید.‏

‏‏     طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید دقیقاً روی مبانی اسلامی مطالعه کنند‏‎ ‎‏و شعارهای گروههای منحرف را کنار گذارند و اسلام عزیز راستین را جایگزین تمام‏‎ ‎‏کج اندیشیها نمایند. این دو دسته باید بدانند اسلام خود مکتبی است غنی که هرگز‏‎ ‎‏احتیاجی به ضمیمه کردن بعضی از مکاتب به آن نیست. و همه باید بدانید که التقاطی فکر‏‎ ‎‏کردن خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمین است که نتیجه و ثمرۀ تلخ این نوع تفکر در‏‎ ‎‏سالهای آینده روشن می گردد. با کمال تأسف گاهی دیده می شود که به علت عدم درک‏‎ ‎‏صحیح و دقیق مسائل اسلامی، بعضی از این مسائل را با مسائل مارکسیستی مخلوط‏‎ ‎‏کرده اند و معجونی بوجود آورده اند که به هیچ وجه با قوانین مترقی اسلام سازگار نیست.‏‎ ‎‏دانشجویان عزیز! راه اشتباه روشنفکران دانشگاهی غیرمتعهد را نروید و از مردم خود را‏‎ ‎‏جدا نسازید.‏

‏‏     12ـ مسئلۀ دیگر مطبوعات است. من بار دیگر از مطبوعات سراسر ایران می خواهم‏‎ ‎‏که بیایید و دست در دست یکدیگر نهید و آزادانه مطالب را بنویسید، ولی توطئه نکنید.‏‎ ‎‏من بارها گفته ام که مطبوعات باید مستقل و آزاد باشند، ولی متأسفانه و با کمال تعجب‏‎ ‎‏تعدادی از آنها را در مسیری دیدم که با کمال بی انصافی مقاصد شوم راست و یا چپ را‏‎ ‎‏در ایران پیاده می کردند و هنوز می کنند. مطبوعات در هر کشوری نقش اساسی را در‏‎ ‎‏ایجاد جوّی سالم و یا ناسالم دارند. امید است که در خدمت خدا و مردم در آیند.‏

 

‏‏     و همچنین رادیو ـ تلویزیون باید مستقل و آزاد باشند و همه گونه انتقاد را با کمال‏‎ ‎‏بیطرفی منتشر سازند تا بار دیگر شاهد رادیو ـ تلویزیون زمان شاه مخلوع نگردیم.‏‎ ‎‏رادیو ـ تلویزیون باید از عناصر طرفدار شاه و یا منحرف پاکسازی شود.‏

‏‏     13ـ این روزها حملات به روحانیت اصیل که براستی چه در زمان شاه و چه در زمان‏پدرش از بارزترین اقشاری بودند که با قیامهای متعدد خود در مقابل فساد دستگاه به‏‎ ‎‏افشاگری و مبارزه پرداختند و مبارزات ضدشاهی ـ امریکایی را در طول مبارزات بر حق‏‎ ‎‏مردم شریف هدایت می کردند و به پیروزی رساندند، از طریق ایادی شاه و دارودسته اش‏‎ ‎‏گسترش پیدا کرده است. درست زمانی که روحانیت، مبارزۀ سرسختش را در سالهای‏‎ ‎‏41-42 علیه شاه خائن شروع کرد، شاه روحانیت متعهد و مسئول را «ارتجاع سیاه» نامید،‏‎ ‎‏زیرا تنها خطر جدی برای او و سلطنتش روحانیون مبارزی بودند که ریشه در عمق جان‏‎ ‎‏مردم داشتند و در مقابل او و ستمکاری اش ایستادند.‏ درست اکنون ایادی شاه برای خرد کردن روحانیت که اساس استقلال و آزادی این‏‎ ‎‏مملکت است کلمۀ «ارتجاع» را در دهان فرزندانم که از عمق جریانات مطلع نیستند‏‎ ‎‏انداخته اند. ‏

‏‏     فرزندان عزیز و انقلابی ام! امروز توهین و تضعیف روحانیت ضربه به استقلال و‏‎ ‎‏آزادی و اسلام است. امروز راه شاه خائن را رفتن و کلمۀ ارتجاع را به این طبقۀ محترم که‏‎ ‎‏از نادرترین قشرهایی هستند که زیر بار شرق و غرب نمی روند، خیانت است. خواهران و‏‎ ‎‏برادران عزیزم! بدانید آنانی که روحانیون را مرتجع می دانند در نهایت راه شاه و امریکا‏‎ ‎‏را می روند. ملت شریف ایران با پشتیبانی از روحانیت اصیل و متعهد ایران که همیشه‏‎ ‎‏حافظ و سنگربان این مرز و بوم بوده اند، دیْن خود را به اسلام ادا می نمایند و طمع‏‎ ‎‏ستمکاران تاریخ را از کشور قطع می نمایند. از طرف دیگر من به روحانیین محترم در هر‏‎ ‎‏جا هستند اعلام می کنم، ممکن است شیاطین با ایادی خود تبلیغات سوئی علیه جوانان‏‎ ‎‏عزیز خصوصاً جوانان دانشگاهی بکنند، باید روحانیون بدانند که امروز تکلیف آن است‏‎ ‎‏که همۀ قشرهای ملت خصوصاً دو قشر معظم که مغز متفکر ملت هستند دست به دست‏‎ ‎‏هم داده و علیه قدرتهای شیطانی و مستکبرین کوشش نموده و در صف واحد، نهضت‏‎ ‎‏اسلامی را جلو رانده و استقلال و آزادی را چون جان عزیز خود نگهبانی کنید. نقشۀ‏‎ ‎‏جهانخواران و عمال آنان، جدا کردن این دو طبقۀ مؤثر متفکر در زمان رژیم طاغوتی بود‏‎ ‎‏و مع الأسف موفق شد و کشور را به تباهی کشاند، و آن نقشه بار دیگر در دست اجرا است‏

‎‏که با غفلت جزئی رو به تباهی خواهیم رفت. امیدوارم که همۀ طبقات ملت بخصوص این‏‎ ‎‏دو طبقۀ محترم در این سال جدید از توطئه ها و دسیسه ها غافل نباشند و با وحدت کلمه‏‎ ‎‏نقشه های شوم را باطل کنند.‏

‏‏     در خاتمه لازم است در این سال جدید بعد از طلب مغفرت برای شهدای انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی و قدردانی از فداکاریهای آنان به بازماندگان آنان، مادران و پدران آنان تبریک‏‎ ‎‏عرض نمایم که چنین شیرزنان و شیرمردانی تربیت نمودند. و نیز به معلولین و‏‎ ‎‏آسیب دیدگان انقلاب که در پیشبرد نهضت ملت و تحقق جمهوری اسلامی پیشقدم‏‎ ‎‏بودند، تبریک عرض کنم. الحق انقلاب اسلامی ما مرهون فداکاریهای این دو قشر عزیز‏‎ ‎‏است. اینجانب و ملت ما این دلاوریها را فراموش نمی کنیم و یاد آنان را گرامی می داریم.‏‎ ‎‏از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم. والسلام علیکم و رحمة الله و‏‎ ‎‏برکاته.‏

 

‏‏1 / 1 / 1359‏

 

‏‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

==================================

1- وحشیانه.

2ـ رژیم مارکسیستی ـ وابسته به شوروی ـ حاکم بر افغانستان.

=============================================

صحیفه امام – جلد 12ص 201 الی صفحه 210