آزادهی گرامی و ولایتمدار، مرحوم حاجمحمد حسینزاده موحد
بسمه تعالی
درگذشت آزادهی گرامی و ولایتمدار، مرحوم حاجمحمد حسینزاده موحد را به همسر مکرمه و خانواده محترم ایشان و نیز کلیه پیشکسوتان عرصه جهاد و مبارزه تسلیت عرض نموده، از خداوند متعال رحمت و مغفرت الهی را برای آن مرحوم مسئلت داریم.
وی که از یادگاران عرصه جهاد و مبارزه علیه رژیم طاغوت بود، در سن 70 سالگی در اثر ابتلای به بیماری منحوس کرونا به دیار حق شتافت.
پیکر آن دلداده و خادم اهل بیت(ع) در یکی از صحنهای حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و در کنار مزار برادر شهیدش حاجحسن حسینزاده موحد به خاک سپرده شد.
مرحوم حسینزاده به سال 1329 در تهران متولد شد. از دوران طفولیت به اهتمام پدر و مادر متدینش با مقدمات دین آشنا شد و با شروع نهضت امام خمینی(ره) در کنار پدر و برادر مبارزش، در مسیر نهضت اسلامی قرار گرفت.
وی نهایتاً در 14 بهمن 1353 دستگیر و به کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک شهربانی منتقل گردید.
به نقل از آرشیو تاریخ شفاهی موزه عبرت ایران، ایشان نحوه دستگیری خود را این گونه بازگو کردهاند:
در يكي از شب هاي بهمن سال 53 ساعت حوالي 11 و 12 شب بود كه مأموران ساواك از در و ديوار به داخل منزل ما ريختند.در زمان دستگيري، مأمورين اقدام به بازرسي فضاي منزل كردند كه در جريان آن تعدادي كتب به اصطلاح ممنوعه همچون رساله حضرت امام(ره) يا كتابها و نوشتهجات مختلف كه متعلق به افرادي بود كه از نظر ساواك ممنوع بودند، تماما” ضبط گرديد. بعد از آن من را به محل كميته مشترك ضدخرابكاري ساواك منتقل كرده و قريب به 4 ماه تحت بازجويي همراه با شكنجه قرار دادند. پس از اتمام دوران بازجويي با رأي دادگاه نظامي محكوم به تحمل 9 سال زندان شدم كه اين رأي در دادگاه تجديد نظر نيز تأیید شد. بنده سرانجام در آبان 1357 با خروش انقلابي مردم مسلمان ايران از زندان آزاد شدم.
پدرم از مبارزين قديم و از مقلدين حضرت امام خميني(ره) در جريان آغاز مبارزه در سال هاي 42، 43 نيز بود. وی پيش تر از هواداران آيتالله كاشاني به شمار ميآمد. از ديگر فعاليت هاي پدرم شركت در توزيع اعلاعيههاي حضرت امام(ره) بود. در آن زمان علي رغم سن كم من، اين اقدامات پدرم موجب آشناييام با اين نحوه مبارزه و درگيريها با رژيم پهلوي گرديد.
زماني كه در كلاس دوم يا سوم دبستان تحصيل مي كردم شاهد شعارهاي مردم در جريان قيام خونين 15 خرداد و درگيري مأموران شاه با آنها بودم. همچنین صحنه تيراندازي سربازان رژيم پهلوي به سوي مردم در حوالي ميدان خراسان را تماماً به ياد دارم.