سالروز شهادت آیت الله مدنی
به مناسبت سالروز شهادت آیت الله مدنی
عید فطر سال 1354 فرا رسیده بود و جمعیت زیادی برای ادای نماز در مسجد شاه آباد خرم آباد حاضر شدند. در این مجلس، یک میلیون تومان جهت تجدید بنای مسجد سلطان پول جمعآوری شد. همچنین بعد از نماز آیتالله مدنی برای طول عمر امام خمینی دعا کرد و مورد استقبال مردم قرار گرفت. جریان عید فطر، خطر را برای دستگاه جدی نمود و ایادی ساواک را به وحشت انداخت. آنان پی بردند که موقعیت آیتالله مدنی خدشهناپذیر شده و اقدامات قبلی، نتیجه بخش نبوده است. بدین رو، جریان را طی تلگرافی به ساواک مرکز گزارش کردند و در نتیجه دستور به تبعید سه ساله او به نورآباد ممسنی داده شد.
دستگیری و تبعید
بعد از صدور حکم تبعید، آیتالله مدنی طی عملیاتی، دستگیر و تبعید شد. بعد از تبعید وی، جو پلیسی در شهر حاکم گشت و مراقبت وسیع و همه جانبهای به انجام رسید و افراد ساواک در مراکز مختلف شهر برای جمع آوری اطلاعات و زیر نظر گرفتن اقدامات مردم بسیج شدند. نیروهای شهربانی نسبت به عملکرد طرفداران آیتالله مدنی حساس شده، مدرسه علمیه و بعضی از مساجد را زیرنظر میگیرند تا از پخش هرگونه اعلامیه، نوشتن شعار و اقدامات گروهی جلوگیری شود. در عین حال یک گروهان پیاده مجهز را تحت امر شهربانی قرار میدهند. تدابیری اتخاذ شد که در صورت انجام فعالیت و اقدامی از سوی طرفدارن آیتالله مدنی، آنان دستگیر و بازداشت شوند. رئیس کل ادارة سوم جریان تبعید آیت الله مدنی به نورآباد را به فوریت به اطلاع ساواک شیراز رسانده، دستور مراقبت از وی و آگاهی از هرگونه تماس و مراودة او با دیگران را صادر می کند و نیز رئیس ساواک خرم آباد، طی نامهای به فرمانده ناحیه ژاندارمری لرستان، وی را از موضوع آگاه کرده، درخواست میکند که برای پیشگیری از هرگونه تشنج و تحریک احتمالی، تدابیر لازم اتخاذ شود.
با وجود چنین اقداماتی از سوی رژیم پهلوی، مردم که توسط همسر آیتالله مدنی از موضوع دستگیری وی مطلع شده بودند، در کوچه و بازار به بحث پیرامون رخداد مذکور میپرداختند. عدهای از روحانیان شهر، به نشانه اعتراض، نماز جماعت خود را تعطیل کردند. برخی از طرفداران آیتالله مدنی، در وقت غروب، در مسجد شاهآباد حاضر شده، بعضی از چراغها را به علامت غم و عزا خاموش نمودند. چند روز بعد از تبعید آیتالله مدنی هم، بهرغم مراقبت شدید ساواک، اقشار مختلف مردم انقلابی خرم آباد به ملاقات او میروند و به این وسیله ارتباط خود را با آیتالله مدنی حفظ میکنند. ثابتی طی نامهای به ساواک شیراز دستور میدهد از ملاقات مردم با آیتالله مدنی جلوگیری شود. همچنین به ایادی رژیم در خرم آباد ابلاغ میشود که نسبت به افرادی که کمک مالی به خانواده آیتالله مدنی و دیگر طرفداران وی میکنند، تضییقاتی ایجاد کرده، به آنها اطلاع دهند که اگر به تحرکات خود ادامه دهند، تصمیمات شدیدتری علیه آنان اتخاذ خواهد شد.
به دنبال تعطیلی نماز جماعت توسط عدهای از روحانیان خرم آباد، از مرکز به ساواک خرم آباد دستور میرسد که اگر افراد مورد نظر مبادرت به تحرکات دیگری کردند، تبعید شوند. بعد از صدور و اجرای حکم تبعید آیتالله مدنی – برای ظاهرسازی – به وی ابلاغ میکنند که میتواند به حکم کمیسیون اعتراض کند که پیرو آن وی نسبت به حکم تبعید اعتراض میکند و دادگاه رژیم در 29 / 9 / 1354 تشکیل جلسه داده حکم تبعید کمیسیون حفظ امنیت را به اتهام واهی اخلال در امنیت تأیید میکند.
آیتالله مدنی در تبعید نیز مبارزات خود را ادامه داد و با حفظ ارتباط با نیروهای انقلابی خرمآباد، آنان را به ادامه مبارزه فرا خواند. وی در دیدارهای مختلف به کسانی که از خرمآباد برای ملاقات با ایشان میآمدند، توصیه میکرد که: مساجد و حوزة علمیه را حفظ و مجتهد تربیت کنید. اسلحه شما تبلیغ است و در مقابل ظلم و ستمگر، تبلیغ، از بمب اتم هم مؤثرتر است.
اواخر سال 1354، آیتالله مدنی از کشور ممنوعالخروج شد. ثابتی، طی نامهای، اسامی 61 نفر از روحانیان ممنوعالخروج را که یکی از آنان آیتالله مدنی بود، اعلام کرد. آیتالله مدنی نیز نورآباد را به پایگاه مبارزه علیه رژیم تبدیل کرد؛ به نحوی که مردم نقاط مختلف از جمله، شیراز، کازرون و شهرهای دیگر استان فارس و لرستان ـ از نقاط دور و نزدیک ـ به حضور او میرسیدند و پیام انقلاب و مبارزه را دریافت میکردند. ساواک از موقعیت جدید آیتالله مدنی در نورآباد به هراس افتاد و دستور داد در محل تبعید نیز از ملاقات مردم با وی ممانعت به عمل آید؛ اما از این تصمیم هم طرفی نبستند. به این سبب در پایان سال دوم تبعید یعنی بهار سال 1356 دستوری بدین مضمون به ریاست ساواک لرستان میرسد که باتوجه به اقدامات اخیر آیتالله مدنی در زمینه تشویق مردم به جمعآوری وجوه جهت تأسیس بانک اسلامی و همچنین ناراحتیهایی که در اثر راهنماییهای او برای خانوادههای بهایی فراهم شده، محل اقامت اجباری او به گنبدکاووس تغییر داده شود. پیرو این دستور در تاریخ 17 / 5 / 1356 او را تحتالحفظ به گنبدکاووس اعزام میکنند.
سال 1356؛ گنبد کاووس
به محض ورود آیتالله مدنی به گنبدکاووس؛ نامهای از ریاست ساواک استان مازندران به ساواک گنبدکاووس ارسال میشود که در آن، ضمن معرفی آیتالله مدنی به عنوان یکی از روحانیان افراطی دستور میدهد که از وی دقیق مراقبت شود. آیتالله مدنی از بدو ورود به این شهرستان، روحانیان منطقه را تحتتأثیر قرار داده، مدرسه علمیه «منظریه» و «مسجد جامع» این شهر را پایگاه مبارزاتی خود قرار میدهد. چندی بعد که رژیم در گنبدکاووس نیز از حضور آیتالله مدنی احساس خطر کرده بود، ادامه حضور و تبعید وی در این شهر را با توجه به مرزی بودن منطقه به هیچوجه به مصلحت ندانسته، از ساواک مرکز درخواست میکند نسبت به تغییر محل تبعید وی اقدام لازم را به عمل آورند. به دنبال آن تصمیم گرفته میشود که او را از گنبدکاووس به بندر کنگان منتقل کنند.
سال 1357؛ بندرکنگان
مدت اقامت آیتالله مدنی در بندر کنگان، سه هفته بیشتر طول نکشید. در این بندر، روزها در مدرسه علمیه به تدریس و تفسیر قرآن مشغول بود و ظهرها در مسجد جامع و شبها در مسجد «کوزهگری» این شهر نماز جماعت اقامه میکرد. در این مدت کوتاه، عدهای از اهالی شیراز و کازرون به دیدن وی آمدند و اهالی منطقه «دیّر» نیز از ایشان دعوت کردند و با عشق و علاقه و اصرار، او را به شهر خود بردند. هنگام ورود آیتالله مدنی به دیّر، استقبال گرمی از او شد. مردم، مغازهها را تعطیل و در مدرسه علمیه این شهر اجتماع کردند و با ورود وی به آن مجلس با شکوه، اشعاری در مدح امام خمینی خواندند. نظر به اینکه بندر کنگان جزء مناطق تبعید محسوب میشود و با توجه به بیماری آیتالله مدنی که احتمالاً سل بوده است، مجدداً کمیسیون امنیت اجتماعی خرمآباد تشکیل جلسه داده و محل تبعید وی از تاریخ 3 / 5 / 1357 به شهرستان مهاباد تغییر پیدا کرد.
تابستان 1357؛ مهاباد
بعد از تغییر محل تبعید آیتالله مدنی به مهاباد، او را به همراه مأمور بدرقه ژاندارمری بوشهر و از طریق خرمآباد، بروجرد، همدان، کرمانشاه و سنندج به مهاباد اعزام کردند. آیتالله مدنی در بین راه با اخلاق حسنه خود با مأمور همراه، اعتماد وی را جلب کرد و پس از ترک خدمت مأمور، به خرم آباد رفت و با روحانیان منطقه ارتباط برقرار کرد.
در ادامه راه، ساواک متوجه شد که مردم مذهبی و انقلابی تصمیم گرفتهاند در شهرهای بین راه – از جمله خرمآباد و همدان – از شهید مدنی تجلیل کنند و احتمالاً تظاهراتی به راه بیندازند؛ خصوصاً در شهر همدان که ورود آیتالله مدنی با تشییع پیکر آخوند ملاعلی معصومی همدانی همزمان شده بود. به همین دلیل سریعاً مسیر حرکت را تغییر داده و او را از طریق پل دختر و کرمانشاه و سنندج به مهاباد انتقال دادند.
آیتالله مدنی از بدو ورود به این منطقه که تا مهر 1357 ادامه داشت، پایگاه جدیدی برای مبارزات خود پیریزی کرد و این بار با شعار وحدت برادران اهل سنت و تشیع، آنان را بیدار کرده، به قیام در صفی واحد فرا خواند. مبارزات و افشاگریهای آیتالله مدنی در مهاباد، بار دیگر ساواک را به چارهاندیشی واداشت. ثابتی به ساواک خرم آباد دستور داد که برای گذراندن بقیه مدت تبعید، آیتالله مدنی را به تهران ببرند. ساواک خرمآباد، بلافاصله کمیسیون اجتماعی تشکیل داد و طبق دستور ثابتی، رأی صادر کرد، اما قبل از اجرای فرمان، (کمتر از دو هفته از مدت تبعید ایشان باقی مانده بود) آیتالله مدنی شبانه مهاباد را به قصد قم ترک کرد.
سرانجام آیتالله مدنی در پایان مدت تبعید، به درخواست علمای مبارز تبریز به این شهر عزیمت کرد تا همپای ملت ایران، مبارزة بیامان خود را علیه رژیم پهلوی پی بگیرد.
پاییز ۱۳۵۷؛ تبریز
وقتی ساواک تبریز از عزیمت آیتالله مدنی به این شهر مطلع شد، به سرعت موضوع را به ساواک تهران گزارش و اعلام خطر کرد. ساواک در تحلیل خود افزود که آمدن وی به تبریز، به هیچوجه به مصلحت نبوده و موجب تحریکات محلی خواهد شد. ولی آیتالله مدنی قبل از آنکه ساواک بتواند اقدامی کند، وارد تبریز شد و در کنار اولین شهید محراب آیتالله قاضی طباطبائی و روحانیان مبارز تبریز، مبارزات خود را علیه رژیم ادامه داد. او سفری نیز به آذر شهر کرد و در مجلس ترحیم شهدای روز نهم آبان آذرشهر حضور یافت. این در حالی بود که فعالیتهای انقلابی شهید مدنی روز به روز علنیتر میشد. از ساواک مرکز به تبریز تلگراف شده بود که چنانچه نامبرده در تبریز بماند باید به محض انجام اولین تحریک دستگیر شود. ساواک وجود او را در تبریز تحمل نکرد و پس از سخنرانی آتشین و تند آیتالله مدنی علیه رژیم شاه، شبانه وی را دستگیر و از تبریز تبعید کرد.
بازگشت به همدان
آیتالله مدنی در 1 / 10 / 1357 در میان استقبال باشکوه مردم وارد همدان شد و با دعوت روحانیان و مردم همدان برای جانشینی مرحوم آخوند ملاعلی معصومی همدانی و به منظور رهبری مبارزات مردم همدان و منسجم کردن فعالیت روحانیان متعهد، به این منطقه عزیمت کرد. نظر به سابقه درخشان آیتالله مدنی از سال 1341 تا سال 1350 در همدان و با توجه به اوجگیری مبارزات حقطلبانه مردم ایران، هجرت آیتالله مدنی به این شهر، از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بود، چنان که طبقات مختلف مردم از ساعتها قبل در مقابل مسجد جامع اجتماع و سپس جهت استقبال از آیتالله مدنی به طرف دروازه ملایر حرکت کردند.
آیتالله مدنی از همان ساعات آغاز ورود به همدان، هدایت مبارزات مردمی را به عهده گرفت و با اقشار گوناگون جامعه ارتباط برقرار کرد. نقش ایشان در هدایت و جهتدهی به مبارزات مردم همدان به حدی بود که وقتی در جریان 22 بهمن، لشکر 81 زرهی کرمانشاه برای سرکوب مردم به سمت تهران حرکت کرد، به دستور آیتالله مدنی، مردم همدان برای سد کردن حرکت تانکها، با دست خالی و کفنپوشان به مقابله با تانکها برخاستند و خود آیتالله نیز پیشاپیش همه تظاهرکنندگان به راه افتاد و موفق شدند تانکها را متوقف کنند.
انقلاب اسلامی
پس از به ثمر رسیدن قیام خونین ملت ایران به رهبری امام خمینی، آیتالله مدنی که در صف مبارزه با ایادی استکبار و عناصر سرسپرده آنان قرار داشت در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، از طرف مردم همدان به نمایندگی انتخاب شد و سپس در کوران مشکلات و آشفتگی اوضاع همدان، از سوی امام با اختیارات تامه به امامت جمعه منصوب و روانه این شهر شد.
اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی عناصر فرصتطلب، ملیگرا و منافقین کمر به نابودی و انحراف انقلاب بسته بودند و هر روز با ایجاد توطئهای، قلب امت اسلام و امام عزیز را به درد میآوردند. آیتالله مدنی در مبارزه با آنان و افشای ماهیت لیبرالها و منافقین تلاشی مضاعف داشت. اعلامیه مشترک آیتالله مدنی و دیگر یاران امام (شهید صدوقی، شهید اشرفی اصفهانی، شهید دستغیب و آیتالله طاهری امام جمعه اصفهان) و موضع صریح و قاطع آنان در برابر این حرکت خزنده نقش بسزایی در افشای این جریان مرموز و فریبنده و خطرناک داشت.
خط سرخ شهادت
آیتالله مدنی که همواره در صف مقدم مبارزه بود، قبل از انقلاب در برابر رژیم ستمشاهی و پس از پیروزی در مقابل مزدوران و جاسوسان امریکا چون سدی محکم ایستاد، در بیستم شهریور 1360 در نماز جمعه به شهادت رسید. نحوۀ شهادت ایشان بدین صورت بود که: در ساعت 13:45 پس از اتمام مراسم نماز جمعه عدهای از مأمورین شهربانی که عازم جبهههای جنگ بودند از او خواستند به طور انفرادی دو رکعت نماز اقامه کند که منافقی کوردل بازوی آیتالله مدنی را گرفت و نماز او را قطع کرد. در این موقع اطرافیان به طرف مهاجم روی آوردند ولی قبل از رسیدن آنها وی ضامن نارنجکی را که در لباسش مخفی کرده بود کشید و نارنجک منفجر شد و آیتالله مدنی به لقای حق پیوست. 21 شهریور پیکر آن بزرگوار باشکوه هر چه تمامتر در میان اندوه فراوان مردم در تبریز و قم تشییع گردید و در قم در کنار حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
مرکز بررسی اسناد تاریخی