شکل گیری ساواک توسط امریکایی ها

 

شكل‌گيري ساواك
پس از كودتاي 28 مرداد 1332 [1] كه CIA. نقش محوري آن را به عهده داشت، آمريكايي‌ها تصميم گرفتند ايران را به عنوان پايگاه اصلي خود در منطقه حفظ كنند، لذا در ابتدا، به ايجاد دستگاه ضد اطلاعات ارتش و تقويت آن پرداختند و در مرحلة دوم به وسيلة ده نفر از مستشاران خود به سرپرستي سرهنگ ياتسويچ[2] رئيس CIA سفارت آمريكا در ايران، سازمان اطلاعات و امنيت كشور (ساواك) را بنيان نهادند كه قانون آن در اسفند ماه سال 1335 بدون هيچ‌گونه مخالفت جدي به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد[3].
حسين فردوست دربارة نقش مستشاران آمريکايي چنين مي‌گويد:
«اين مستشاران درصدد بودند تا طبق قوارة سازمان خودشان (CIA) به سازماندهي ساواک بپردازند. با اين تفاوت که چون فعاليت خارجي ايران ناچيز است، مانند «سيا» [سازمان اطلاعات خارجي] به آن سازمان مستقلي نداده و اين وظايف را به همراه وظايف امنيتي، درون يک سازمان گنجانيده و نام آن را «سازمان اطلاعات و امنيت کشور» گذاردند. بنابراين، ساواک دو وظيفه اطلاعات خارجي و امنيت داخلي را برعهده داشت و تلفيقي از وظايف F.B.I و CIA بود. بدين ترتيب که ادارات کل سوم و هشتم، وظايف F.B.I و ادارات کل دوم و هفتم وظايف CIA را انجام مي‌دادند[4].»
به طور کلي دو ادارة دوم و هفتم را «سازمان اطلاعات خارجي» و ادارات سوم، چهارم و هشتم را «سازمان ضد اطلاعات» مي‌ناميدند. پنج ادارة کل ديگر (يکم، پنجم، ششم، نهم و دهم) نقش تدارکاتي و پشتيباني اين سازمان را به عهده داشتند[5].
سوليوان سفير آمريکا در ايران مي‌نويسد:
«…در سال 1957 سازمان سيا طرح و چارچوب تشکيلاتي يک سازمان جديد اطلاعاتي را به شاه داد و خود در تأسيس و سازمان دادن آن، مشارکت کرد.»[6]
اشرف پهلوي نيز در خاطرات خود، دربارة نقش سازمان‌هاي جاسوسي بيگانه در شکل‌گيري ساواک، تصريح کرده است:
«ساواک در واقع، زادة همکاري مشترک ما و دوستان آمريکايي بود. اعضايش را سيا (CIA) با همکاري سازمان پليس مخفي اسراييل، موساد (mousad) تربيت کرده بودند.»[7]
ساواك در سال 1336 با يك صفحه قانون و يك دنيا اختيارات[8]، با رياست تيمور بختيار به عنوان اولين رئيس آن، پا به عرصة وجود گذاشت و با اختيارات نامحدودي كه به آن داده شد، به تدريج بر كلية امور مملكت تسلط يافت[9].


[1]- در اين سال، دولت دكتر مصدق توسط آمريكايي‌ها و عمّال آن‌ها در ايران ساقط شد و مجدداً محمدرضا پهلوي قدرت را در دست گرفت.

[2]-ياتسويچ، افسر نيروي هوايي يوگسلاوي بود كه در زمان جنگ دوم با هواپيما به آمريكا پناهنده و سپس تبعه آمريكا شد و عضو سازمان C.I.A گرديد. او به سرعت ترقي كرد و پس از مدت كوتاهي، رئيس سيا در ايران شد. وي مسلط‌ترين فرد اطلاعاتي آمريكا در ايران بود. ر.ک: خاطرات ارتشبد حسين فردوست (ظهور و سقوط سلطنت پهلوي)، ويراسته عبداله شهبازي، جلد اول، ص 337.

[3]- سند شماره  4 از کتاب شکنجه گران می گویند. نشر موزه عبرت ایران
[4]-فردوست، حسين (ارتشبد)، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي؛ ج1؛ موسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي؛ اطلاعات؛ تهران؛ 1370؛ ص409.

[5]-هاشمي، منوچهر (سرتيپ)، داوري (سخني در کارنامه ساواک)؛ انتشارات ارس، لندن؛ 1373؛ ص 127. (براي اطلاع بيش‌تر، رجوع کنيد به صفحه 50 همين کتاب)

[6]- سوليوان، ويليام؛ مأموريت در ايران؛ ترجمه محمود شرفي؛ تهران، انتشارات هفته، 1361، ص69

[7]-پهلوي، اشرف؛ من و برادرم (خاطرات اشرف پهلوي)، با مقدمه محمود طلوعي؛ تهران، علم، 1373، ص269

[8]- سند شماره  5 از کتاب شکنجه گران می گویند. نشر موزه عبرت ایران

[9]- حيات ساواك را مي‌توان به چهار دوره تقسيم كرد:
الف) دوره ايجاد و تأسيس توسط مستشاران امريكايي كه در رأس آن بختيار قرار داشت (تا سال 1339)
ب) رياست پاكروان با ورود فردوست به ساواك آغاز شد كه در اين دوره، مستشاران امريكايي از كار بركنار و به جاي آن از مربيان اسرائيلي استفاده شد. همچنين پاكروان نيز از سمت رياست ساواك بركنار و به جاي او نصيري رئيس ساواك گرديد. (تا سال 1350)
ج) اين دوره با خروج فردوست و مقدم در فروردين سال 1350 آغاز و سازماني كه توسط آن‌ها ساخته شده بود، کاملاً در اختيار نصيري، معتضد و ثابتي قرار مي‌گيرد. اين دوره، دورة هجوم و قدرت ساواك است و تا آستانة پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت.
د) اين دوره كه دورة زوال و سقوط سازمان است، ماه‌هاي آخر سلطنت محمدرضا را در بر مي‌گيرد و با بركناري نصيري و معتضد و رياست مقدم آغاز مي‌شود.