متهم را اذيت كنيد پرويز ثابتی خوشش می آيد

 

شخص ديگر به نام رسولي كه همه كاره‌ي عضدي بود. فردي را از زندان قصر به كميته مي‌آورد، آن شخص گويا افسر ارتش بوده و به اتهام توده‌اي بودن محكوم شده بود. رسولي او را به كميته آورده بود براي تحقيقات. وقتي آن شخص كه گويا اسمش رزمجو بوده به هنگام تحقيقات كه رسولي خوابيده بود با برق خودكشي مي‌كند. دو نفر آمريكايي مرتباً به كميته مي‌آمدند و با رئيس كميته و عضدي در حضور جليل اصفهان] ملاقات مي‌كردند و به طور حتم درباره شكنجه دستگير‌شدگان دستوراتي مي‌داد و حتي به طور حتم وسايل شكنجه‌ كه جليل اصفهاني تهيه كرده بود با دستور اين دو نفر آمريكايي انجام گرفته است و به طوري كه جليل تعريف مي‌كرد، اين دو نفر امريكايي وابسته به سازمان اطلاعات امريكا بوده‌اند. محل اين اداره در خيابان جلالي[ناخوانا] روبروي سررشته‌داري ارتش مي‌باشد. چند روز قبل از انقلاب كه كارمندان ساواك در مهران جمع بودند آن طوري كه شنيده مي‌شد طرح همايون كاوياني و جليل اصفهاني و سرهنگ آيرم را كه اين اواخر رئيس كميته شده بود، در ميان كارمندان جوان تبليغ مي‌كردند كه عده‌اي كه جوان هستند و زن و بچه ندارند دور خود جمع كرده و دست به خرابكاري بزنند و يقين دارم اين طرح را اجرا كرده‌اند و انفجارات اخير به دست اين عده بي‌وطن انجام گرفته است. چند روز قبل انقلاب، سرهنگ آيرم در اتاق خودش رو كرد به كاوياني و جليل اصفهاني اظهار داشت؛ آيا كمانگر مي‌تواند در طرح ما شركت كند؟ كاوياني جواب داد ايشان ديگر پير شده و زن و بچه‌دار است، ما كساني را بايد آماده كنيم كه جوان باشند و علاقه خانوادگي نداشته باشند. چون براي دستگيري من به منزل آمده بودند لذا از ترس دستگيري از تهران به شمال رفتم و در منزل شخصي به نام دراج در دوجمان رفتم و تا روز 58/9/19در آنجا بودم و بعد روز 58/9/20 در اوين حاضر و خود را معرفي نمودم. براي اينكه من به حكومت اسلامي معتقد بوده و هيچ نوع حكومتي [را] بهتر از حكومت اسلامي نمي‌دانم و بايد عرض كنم كليه بازجويان كميته از جمله خود من متهمين را شكنجه مي‌كرديم. اگر يك بازجو نسبت به متهم محبت مي‌كرد عضدي او را شديداً تنبيه  مي‌كرد و حتي هر وقت ثابتي به كميته مي‌آمد عضدي داخل حياط مي‌شد و با صداي بلند داد مي‌زد؛ بازجوها مگر مرده هستند كه صدايشان در نمي‌آيد. داد بزنيد، فحاشي كنيد، آقا خوشش مي‌آيد و بارها در جمع كليه كارمندان كميته اظهار مي‌داشت؛ هروقت آقا يعني پرويز ثابتي به كميته مي‌آيد شما متهم را بياوريد داخل اتاق و بزنيد و فحاشي كنيد با صداي بلند كه آقا بشنود. خلاصه وضعي بوجود آورده بودند كه هر كسي بيشتر فحاشي كند و متهم را اذيت كند و به همان اندازه نزد عضدي و ساير مقامات از جمله عطار‌پور معروف به حسين‌زاده، پرويز ثابتي و رئيس كميته و عضدي بيشتر قدر و منزلت داشتند و از سال 53 نيز كميته اداره شده بود و هر بازجو براي اينكه رئيس بخشي شود يا رئيس دايره شود بيشتر متهمين را اذيت مي‌كردند و در نتيجه مورد علاقه عضدي بودند، كما اينكه رسولي كه يك كارمند مقام دو بود، رئيس دايره شد و وظيفه‌خواه معروف به منوچهري كه سوابق بدي در ساواك رشت پيدا كرده بود ولي در اثر خوش‌خدمتي و اذيت كردن بيش از اندازه متهمين و با اينكه مقامش از سايرين كمتر بود، رئيس بخش شد.

منبع: كتاب شكنجه گران مي گويند
نويسنده: قاسم حسن پور