نگاهی به زندگی و مبارزات شهید آیتالله محمد صدوقی به روایت اسناد ساواک
نگاهی به زندگی و مبارزات شهید آیتالله محمد صدوقی به روایت اسناد ساواک
روحانیت شیعی در سالهای پس از آغاز غیبت امام زمان (عج)، همواره در صف مقدم مبارزه با سلاطین و حکام ظالم قرار داشته است. بارزترین شکل مبارزهی روحانیون که وظیفهی ذاتی آنها نیز به حساب میآمد، جهاد اکبر با نفس و تزکیهی اخلاقیات جامعه بود. در کنار تزکیهی اخلاقی و روحی جامعه، مبارزه با خرافات و اندیشههای انحرافی نیز جایگاه ویژهای در اندیشهی روحانیت شیعی در قرون گذشته داشته است. در طول قرون گذشته این دو مهم همواره از اهم وظایف روحانیت شیعی بوده است. در دورهی قاجاریه با ظهور فرقههای مانند بابیت، بهائیت و ازلیگری این مبارزه شکل خاصی به خود گرفت و باعث شد تا حوزههای علمیهی سراسر جهان تشیع، در برابر این اندیشهها به مقابلهی فرهنگی و اعتقادی برخیزند. در همین زمان یعنی از دورهی قاجاریه، ورود اندیشههای غربی که اصطلاحاً با عنوان «غربگرایی» از آن یاد میشود، روحانیت شیعی را بر آن داشت تا برای حفظ ارزشهای اسلامی مفاهیم جدیدی را که ریشه در تفکرات غربی داشتند، مورد تفسیر و تحلیل قرار دهد. یکی از مهمترین این مفاهیم سکولاریزم بود. رواج این اندیشه سبب شد تا بسیاری از علما و مجتهدین شیعی پرداختن به مسائل سیاسی را از وظایف نهاد روحانیت دانسته و با نوشتن رسالهها و کتابهای مختلف به تبیین عقاید فقهی در مورد سیاست بپردازند. جنبش تنباکو و سپس مشروطیت اوج فعالیت سیاسی روحانیت شیعی تا آن زمان بود. قدرت روحانیت و مقبولیت عمومی آن در جامعه در اواخر دورهی قاجار به حدی بود که رضاخان پس از رسیدن به قدرت در مجموعه اقداماتی حساب شده که از سوی بیگانگان به وی تفهیم شده بود، به تضعیف نهاد روحانیت و به حاشیه کشاندن آن همت گمارد. با سقوط رضاخان و به سلطنت رسیدن محمد رضا شاه، نهاد روحانیت که تا حدودی از فشارهای دورهی پهلوی اول خارج شده بود، در جبهههای مختلف اعم از اعتقادی مانند: مبارزه با اندیشههای کسروی و بهائیت و در عرصهی سیاسی با شرکت در جنبش ملی شدن صنعت نفت نقش فعالی در جامعه ایفاء کند. دههی چهل را باید اوج نقش آفرینی روحانیت شیعی در فضای سیاسی و فرهنگی کشور دانست. در اوایل این دهه حضرت امام(ره) که پاسدار قرنها مبارزه روحانیت شیعی علیه رژیمهای خودکامه بود، فعالیت سیاسی روحانیت شیعی را وارد مرحلهی جدیدی کرد که نهایتاً در سال 1357 به جمهوری اسلامی منتهی گردید. در طول نهضت امام علما و روحانیون بسیاری حضور داشتند که نقش رهبری تودهی عظیم مردم را برعهده داشتند. این مبارزین با تحمل مرارتهای مختلف اعم از حبس، شکنجه، تبعید و … با پیروی کامل از رهنمودهای حضرت امام استقامتی ستودنی از خود نشان داده و در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بیبدیلی را برعهده گرفتند. این مقاله نگاهی است به زندگی دومین شهید محراب، آیتالله صدوقی که در طول حیات طیبهاش خدمات ارزندهای را به اسلام و کشور نمود و توانست منشاء آثار پر خیر و برکتی برای کشور باشد.
آیتالله صدوقی در جریان نهضت امام(ره)
آغاز علنی فعالیتهای سیاسی آیتالله صدوقی علیه رژیم پهلوی را باید پس از غائلهی انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 1341 دانست. در این لایحه شروط و قوانینی وضع شده بود که با دین مبین اسلام مغایرت داشت، لذا از همان آغاز بسیاری از علما و روحانیون و در رأس همهی آنها امام خمینی با آن به مخالفت برخواستند. منزل آیتالله صدوقی نیز در همین زمان در یزد محل اجتماع مخالفین این لایحه بود. پس از عقب نشینی در ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی، رژیم که احساس سرخوردگی زیادی میکرد، تصمیم گرفت با اجرای طرح آمریکایی موسوم به «انقلاب سفید» شکست خود را به نحوی جبران کند. رژیم که مرجعیت شیعی را پس از ارتحال آیتالله بروجردی تضعیف شده میپنداشت، با اعتماد به نفس بیشتری دست به رفراندم 6 بهمن 1341 زد.
رفتار غیر انسانی عوامل رژیم در ضرب و جرح و شهادت طلاب در دوم فروردین 1342 در سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) در مدرسه فیضیهی قم موجی از مخالفت علیه رژیم را به وجود آورد که آیتالله صدوقی از مهمترین چهرههای آن بود. ایشان با صدور اعلامیههای مختلف این اقدام رژیم را به شدت محکوم نمود.[7] تقابل رژیم و روحانیت در 15 خرداد 1342 به اوج خود رسید، در این روز رژیم امام خمینی(ره) را دستگیر و به تهران منتقل کرده بود و همین باعث یک خیزش عمومی در سراسر کشور گردید که در نتیجهی آن بسیاری از مردم به شهادت رسیدند.[8] پس از دستگیری امام بسیاری از علمای سراسر کشور به تهران مهاجرت کرده و خواستار آزادی امام(ره) شدند. آیتالله صدوقی از اولین کسانی بود که از یزد به تهران آمده و نسبت به این اقدام رژیم اعتراض کرد. در سندی از ساواک آمده است:
«به دنبال ورود آیتالله شریعتمداری و نجفی به تهران در هفته گذشته آیتالله سید محمد هادی میلانی از مشهد … و آیتالله محمد صدوقی از یزد … به تهران آمدهاند و احتمالاً چند نفر از روحانیون تراز اول هم به تهران خواهند آمد و روحانیون یاد شده به اتفاق روحانیون تراز اول تهران مذاکرات و مشاوراتی به عمل آورده تصمیماتی در مورد وقایع 15 خرداد 42 اتخاذ خواهند کرد.»[9]
به دنبال مخالفت امام با طرح استعماری کاپیتولاسیون که در سال 1343 و به وسیله حسنعلی منصور به تصویب رسید، رژیم پهلوی امام خمینی(ره) را به ترکیه و سپس به عراق تبعید کرد. در تمام این مدت آیتالله صدوقی به عنوان یکی از طرفداران امام(ره) و از چهرههای مهم انقلابی در یزد همواره مورد توجه مردم و انقلابیون سراسر کشور قرار داشت. سخنرانیها و مواضع ایشان که غالباً در مسجد حظیره یزد اعلام میشود انعکاس زیادی در کشور داشت. به همین دلیل رژیم سخنرانیها و اعمال ایشان را به شدت تحت کنترل قرار داده و در طول دوران مبارزه مشکلات زیادی را برای ایشان به وجود آورد. آیتالله صدوقی در سالهایی که رژیم احساس قدرت میکرد، در هیچکدام از مراسمهای رژیم شرکت نکرد و از این طریق مشروعیت رژیم را به چالش کشید. در سندی در این مورد آمده است:
«روحانیون یزد از بیم اقدامات آیتالله صدوقی قادر به شرکت در مراسم عمومی و نیایشهایی که برگزار میشود نیستند. چه افرادی که در مراسم مورد بحث شرکت نمایند از طرف نامبرده طرد و اشکالاتی در ادامه کارشان پدید میآورد، به طور مثال برای مراسم شکرگزاری 15 بهمن هیچ یک از روحانیون یزد شرکت نکرده و به ناچار از آقای سید ابوالفضل ریحانی (که مدتی در هندوستان سکنی داشته و اخیراً به ایران مراجعت نموده و در نظر دارد مجدداً به هندوستان عزیمت نماید) استفاده گردیده و مراسم را به جای آوردهاند.»[10]
آیتالله صدوقی در دورانی که رژیم به شدت طرفداران امام(ره) را سرکوب میکرد، نمایندگی ایشان در کسب وجوهات شرعیه را بر عهده داشت و از هر فرصتی برای یادآوری نام امام(ره) استفاده میکرد. اسناد فراوانی در این زمینه وجود دارد که همگی شجاعت ایشان و اعتقاد راسخ به ارزشهای الهی امام(ره) را نشان میدهد.
مخالفت با جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی از دیگر اقدامات آیتالله صدوقی بود که در هماهنگی کامل با اندیشههای امام(ره) صورت میگرفت، اقدامات و مواضع ایشان راجع به این جشنها چنان بود که ساواک در تذکری صریح خواستار برخورد شدید با ایشان گردید:
«دستور فرمائید به آقای محمد صدوقی تذکر دهند چنانچه در آینده نسبت به جشنهای شاهنشاهی اظهار نظر منفی کند از منطقه طرد خواهد شد.»[11]
نقش آیتالله صدوقی در سالهای 1356 و 1357
با شهادت حاج آقا مصطفی خمینی فرزند ارشد امام(ره) در سال 1356 مراسمهای مختلفی در سراسر کشور به همین منظور برگزار گردید که در بسیاری از آنها شرکت کنندگان و وعاظ با سردادن شعارهای علیه رژیم آن را به میتینگهایی سیاسی تبدیل کردند. در یزد نیز مانند دیگر مناطق کشور مراسمهای مختلفی به همین منظور برگزار گردید که آیتالله صدوقی برگزار کننده آن بود.[12] انتشار مقالهی روزنامه اطلاعات در 17 دی 1356 که در آن به مقام مرجعیت توهین شده بود، باعث واکنش مردم شده و در شهر قم به تظاهراتی خونین منجر گردید.[13] پس از این فاجعه روحانیت سراسر کشور نسبت به اقدامات رژیم موضعگیری شدیدی کرده و در یزد آیتالله صدوقی حوزهی علمیه این شهر را در اعتراض تعطیل کرد:
«در تاریخ 20 / 10 / 36 شیخ محمد صدوقی مدرس حوزه علمیه عبدالرحیم خان یزد ضمن دعوت از برخی روحانیون یزد مانند محمدعلی ربانی، کاظم راشدپور یزدی، شیخ ابوالقاسم مناقب و غیره در حوزه علمیه مذکور از آنان میخواهد تا نسبت به تعطیل حوزههای علمیه یزد اقدام نمایند و روز چهارشنبه 21 / 10 / 36 به قم عزیمت مینمایند.»[14]
اوج فعالیتهای آیتالله صدوقی را باید در سال 1357 دانست. در این سال اقدامات سرکوبگرانهی رژیم در سراسر کشور باعث به شهادت رسیدن بسیاری از مردم انقلابی گردید. برگزاری مراسمهای بزرگداشت برای این شهدا از جمله اقداماتی بود که در شهرها و مناطق مختلف کشور برگزار میشد. در یزد به مناسبت چهلمین روز شهدای تبریز مراسمی برگزار شد که در نتیجهی آن تعدادی از مردم به شهادت رسیدند. در سندی از ساواک در این مورد آمده است:
«در ساعت 2215 مورخ 19 / 1 / 37 پس از خاتمه مجلس سخنرانی در مسجد حظیره شهر یزد که در آغاز آن حاج شیخ محمد صدوقی منبر رفته و سخنانی تحریک آمیز بیان داشته بود عدهای حدود 400 نفر از مسجد خارج و به تظاهرات خیابانی پرداختند و در مسیر خود شیشههای 5 شعبه بانک صادرات، 1 شعبه بانک رفاه کارگران، 1 شعبه بانک تعاونی و توزیع، 3 شعبه بانک ملی، 1 شعبه بانک پارس، شعبه مرکزی بانک سپه، 1 شعبه بانک صنایع، 1 شعبه بانک عمران، 3 فروشگاه و 4 مغازه، سینما سهیل. تابلو روزنامه رستاخیز و بیمه ایران با سنگ و آجر شکستند که بلافاصله مأمورین شهربانی با پشتیبانی ژاندارمری محل وارد عمل شده و پس از دادن اخطار و شلیک چند تیر هوایی گروه فوق متفرق گردیدند ضمناً تعداد چهل نفر دستگیر که تعدادی از دستگیرشدگان بر اثر برخورد سنگ و آجری که خودشان پرتاب میکردند جراحاتی برداشته و چهار نفر آنان به درمانگاه جهت پانسمان اعزام گردیدهاند نظم و آرامش در ساعت 2230 برقرار و وضع عادی شد مراتب استحضاراً معروض میگردد.»
آیتالله صدوقی با هوشیاری پس از این فاجعهی خونین، مسجد حظیره را به پایگاهی برای انقلابیون تبدیل کرد و از آنجا هدایت راهپیماییها و صدور اعلامیهها را بر عهده گرفت. پس از این مواضع و ایفای نقش فعال بود که ساواک تصمیم به تبعید ایشان گرفت، که به دلیل موقعیت خاص آیتالله صدوقی جرأت اجرای آن را پیدا نکرد. در سندی در این مورد آمده است:
«حاج شیخ محمد صدوقی نماینده [امام]خمینی[ره] در یزد که رهبری و گردانندگی کلیه اقدامات خلاف این استان را برعهده داشته و کلیه اقدامات خلاف وی طی گزارشات متعددی به استحضار رسیده و شایسته است نامبرده از یزد به منطقه دیگری تبعید گردد.»[15]
افزایش فعالیتهای آیتالله صدوقی و استقبال بینظیر مردم از سخنرانیهای ایشان در مسجد حظیره باعث شد که رژیم در یک مورد مسجد را به محاصره تانکهایش درآورد که با مقاومت آیتالله صدوقی مجبور به عقبنشینی گردید.[16]
پس از هجرت تاریخی امام(ره) از عراق به پاریس آیتالله صدوقی از کسانی بود که با امام(ره) در پاریس دیدار و راجع به تشکیل جمهوری اسلامی با ایشان گفتگو و مذاکره نمود. در سندی از ساواک آمده است:
«قرار است آیتالله صدوقی ساکن شهرستان یزد باتفاق حدود 8 نفر از روحانیون افراطی و مخالفین در این شهرستان بنا به دعوتی که از پاریس از یشان شده به پاریس عزیمت و پس از پیوستن به آیتالله خمینی ترتیب تشکیل و اعلام حکومت جمهوری اسلامی ایران در پاریس داده شود.»[17]
وی به مدت 12 روز در پاریس حضور داشت و با امام(ره) راجع به مسائل کشور به تبادل نظر پرداخت.[18]
شهادت آیت الله صدوقی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357، آیتالله صدوقی در کنار سایر مسئولین کشور کوشید تا خسارات ناشی از سالها سلطنت پهلوی در کشور را بهبود بخشد. ایشان در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی حضور داشت و نمایندگی مردم یزد در مجلس خبرگان را برعهده داشت. علاوه بر آن ایشان نماینده امام و امامت جمعه یزد نیز بود. با شروع جنگ تحمیلی آیتالله صدوقی ضمن ارسال کمکهای مردمی برای رزمندگان، به رغم کهولت سن در برخی عملیاتها حضور پیدا میکرد و از نظر روحی و معنوی رزمندگان را تقویت مینمود. سرانجام این عالم ربانی در 11 تیر 1361 در حالی که روزهدار بود، در محراب نماز جمعه در یزد به شهادت رسید. آیتالله صدوقی – دومین شهید محراب- هنگام شهادت 75 سال داشت. امام(ره) در سوگ ایشان فرمودند: «شهید صدوقی عزیز رضوانالله علیه: شهید بزرگی که در تمام صحنههای انقلاب حضور داشت و یار و مددکار مستمندان بود و وقت عزیزش را صرف در راه پیروزی اسلام و رفع مشکلات انقلاب میکرد.»
مرکز بررسی اسناد تاریخی