پاسخ به شبهاتی درباره اعدام‌های اول انقلاب

 

 

پاسخ به شبهاتی درباره اعدام‌های اول انقلاب

آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای می‌گوید: علی‌رغم آنکه درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ محاكمات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رویه و‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قانون در دادگاه‌های انقلاب مطالب زیادی گفته شده است، انقلاب اسلامی ایران كمترین كشتار انتقامی و انقلابی را داشت؛ چه از طرف عامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مردم و چه از طرف مدیران و رهبران انقلاب و این حقیقت تاریخی موضوع و پدیده‌ی كوچكی نیست، در حالی كه خشم ملی و انقلابی نزدیك سه دهه در دل‌ها ریشه كرده بود و مردم كشتارهای‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رحمانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شاه و ساواك را چه در خیابان‌ها و چه در زندان‌ها را فراموش نمی‌كردند.

 

هر انقلابی پس پیروزی در اولین گام اقدام به محاکمه سردمداران رژیم پیش از خود کرده و درصدد انتقام از آن‌ها برخواهد آمد. اعدام‌های اول انقلاب همیشه از شبهاتی است که در فضای رسانه‌ای بازنشر شده تا به وسیله آن نظام جمهوری اسلامی مورد هجمه واقع شود. اما واقعیت آن دوره تاریخی چیزی فرای این فضاسازی‌های تبلیغاتی است.

آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای از جمله افرادی است که در ابتدای انقلاب اولین گام‌ها را برای راه‌اندازی دادگاه‌های اسلامی برداشته است. وی در پاسخ به این شبهات می‌گوید: یكی از پدیده‌های جالب و ویژه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی انقلاب اسلامی ایران و رهبری یك روحانی مرجع تقلید و عارف و فیلسوف، طرز برخورد انقلاب با مجرمان و بقایای نظام شاهی بود و فرق فرهنگ اسلامی با دیگر فرهنگ‌ها را اینجا می‌توان یافت.

علی‌رغم آنکه درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ محاكمات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رویه و‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قانون در دادگاه‌های انقلاب مطالب زیادی گفته شده است، انقلاب اسلامی ایران كمترین كشتار انتقامی و انقلابی را داشت؛ چه از طرف عامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مردم و چه از طرف مدیران و رهبران انقلاب و این حقیقت تاریخی موضوع و پدیده‌ی كوچكی نیست، در حالی كه خشم ملی و انقلابی نزدیك سه دهه در دل‌ها ریشه كرده بود و مردم كشتارهای‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رحمانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شاه و ساواك را چه در خیابان‌ها و چه در زندان‌ها را فراموش نمی‌كردند.

در فرانسه علیه حكومت سلسله‌ی لویی‌ها انقلاب مردمی شد. خوانده­اید كه چگونه رهبران انقلاب و مردم تمام اركان سلطنت و اتباع آنها را با قساوت كشتند. هر كس را هم كه اتهامی داشت یا به ‌‌‌‌‌‌‌‌او سوء ظن داشتند اعدام كردند و به كسی رحم نكردند، قانون و شرع هم ملاك كارشان نبود.

در انقلاب اكتبر روسیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی تزاری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، مردم علاوه بر كشتن شاه همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خانواده و اتباع او و همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی درباریان و روحانیون طرفدار شاه را هم به طرز فجیعی كشتند و به كسی حتی مشكوک‌ها و متهمین و كودكان رحم نكردند. اما انقلاب اسلامی شریف­ترین و سفیدترین و روسفیدترین انقلاب‌ها بود.

من بسیاری از كتاب‌های مربوط به انقلاب‌های جهان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌به‌ویژه انقلاب‌های چهارگانه‌ی فرانسه، انگلیس، روسیه و امریكا را خوانده‌‌‌‌‌‌‌‌ام و نیز كتابی را كه درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی كالبدشكافی و تشریح این چهار انقلاب نوشته شده و به خصوصیات این انقلاب‌ها اشاره كرده دیده­ام، خود من هم نوشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی تحقیقی درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی جامعه شناسی انقلاب در ایران و جهان دارم. در این مطالعات آنچه هر خواننده و پژوهشگری را متعجب می‌كند فرق انقلاب اسلامی ایران و شكوه معنوی و عظمت باطنی آن با دیگر انقلاب‌ها و تغییرات و تحولات اجتماعی دیگر ملت‌ها و كشورها و فرق ملت بزرگوار ما و رهبری حكیمانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ایشان و دین اسلام و فرهنگ ما با ملل دیگر است.

در سال 1359 من در رأس اولین هیئت سیاسی و دیپلماسی به كشور چین سفر كرده بودم. مقام چینی به‌عنوان‌‌‌‌‌‌‌‌ نصیحت به ملت ما، می‌گفت كه ما ‌‌‌‌‌‌‌‌در هرج و مرج انقلاب فرهنگی كشورمان زیان بسیار دیدیم (مقصودش این بود كه مانع خرابكاری‌های جوانان انقلابی و صدمه به مواریث فرهنگی بشویم). من به او گفتم وقتی جوانان انقلابی مسلح به امر امام خمینی، امنیت كشور را در دست داشتند چنان امنیتی در كشور حاصل شد كه در هیچ دوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی تاریخی در كشور ما سابقه نداشته! رئیس هیئت چینی به فكر فرو رفت و پس از لحظه‌‌‌‌‌‌‌ای با حالت خاص و صمیمانه گفت: شما ملت بزرگی هستید!

حتی رفتارهای پاسداران جوان زندان قصر هم با زندانی‌ها ملایم و مهمان­نوازانه بود. روزهای اولی كه ما به زندان قصر وارد شدیم من ضمن بازدید بندها (سالن‌ها)‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زندان به تعدادی كتری و قوری‌های فلزی برخوردم كه دود زده بود و احتمالاً اداره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زندان و ‌زندانبان‌های سابق در اختیار زندانی‌ها قرار داده بودند كه خودشان آب جوش بیاورند و چایی درست كنند.

اوایل كه زندانی‌ها را در بندها گذاشتیم جوان‌های مسئول حراست زندان به من گفتند برای زندانی‌ها مقداری كتری و قوری نو و تمیز لازم داریم. گفتم كتری و قوری به حد كافی در زندان هست. آن جوان با قدری تندی گفت ولی آنها دودزده است، حاج آقا خیلی زشت است كه آنها را بدهیم!

این فرهنگ و رفتار را مقایسه كنید با قواعد خشن و غیرانسانی دیگر زندانبانان دنیا و رفتار ساواك و حتی رفتار ایالات متحده و انگلیس و فرانسه و دیگر كشورهای مدعی دروغین حقوق بشر با زندانیان عادی و حتی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گناه.

موضوعی كه شاید به اصطلاح طلبه‌ها «دفَعِ دَخلِ مُقدَّر» و پاسخ برخی سؤال‌های فرضی باشد این است كه آیا نمی‌شد نظام اسلامی، پس از انقلاب خود را به موضوع اعدام و مجازات شدید افراد ضد انقلاب آلوده نكند؟ و با سماحت از مجازات یا خون همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی آنها بگذرد؟

پاسخ آن است كه اولاً اكثریت مردم ایران كه شاهد ستم دستگاه حاكمه بودند, اعدام شاه و درباریان و طرفداران آنها و همه‌ی مفسدان را می‌خواستند و به مسئولان انقلابی فشار می‌آوردند. این انتظار آنها خلاف شرع و قانون نبود، بلكه در بیشتر موارد عیناً با شرع و قانون انقلاب‌ها موافق بود و امام و مسئولان، دست كم برای پاسخ به این انتظار مشروع و معقول ملت بایستی در مجازات مفسدان و ضدانقلاب اقدام متعارفی انجام می‌دادند.

خود ما در مدرسه‌ی رفاه شاهد بسیاری از این انتظارات و ابراز آنها از طرف گروه‌های مخلص ملت بودیم. مثلاً وقتی فرمانده هوابرد سرتیپ خسرو داد را به زندان آوردند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، نظامیانی كه جنایات او را می‌دانستند هر روز برای درخواست مجازات او به ما مراجعه می‌كردند تا بالاخره خلخالی او را اعدام كرد.

نمونه‌ی دیگر، عده­‌‌‌‌‌ای یك افسر را كه مدعی بودند به مردم حمله كرده قبل از ما به زندان آورده بودند. سرهنگی كه مورد قبول مسئولان بود با دلایلی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گناهی او را ثابت كرده و او را مرخص كرده بود. من دیدم این شخص را مردم دوباره گرفته و آورده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نهایت خشمگین هستند و آن سرهنگ باز از او دفاع می‌كرد، ولی مردم مجازات او را می‌خواستند.

سرانجام، مردم با ما اتمام حجت كردند و گفتند اگر او را دوباره آزاد كنید خودمان او را اعدام خواهیم كرد. ما هم او را محبوس و برای محاكمه آماده كردیم و آزادش نكردیم چون برایش خطرناك بود. اگر نظام اسلامی دستگیرشده‌ها را محاكمه و اعدام و یا زندانی نمی‌كرد داخل كشور هرج و مرج می‌شد و باگناه و بی‌گناه كشته می‌شدند.

ثانیاً، حكمت دیگر این محاكمات و مجازات‌ها لزوم اجرای عدل و قانون متعارف شرعی و عرفی درباره‌ی مجرمان بود، چه مردم بخواهند و چه نخواهند. فقیه جامع شرایط و هر مقام قضایی رسمی مكلف است با شناخت مجرم و احراز جرم او را به مجازات برساند و عاطفه و احساس و رحم در اینجا برخلاف شرع و قانون است. «و لا تأخذكم بهما رأفة فی دین‌الله …»[1].

موضوعی كه مورد توجه عامه‌ی مورخان قرار نگرفت این بود كه به جز چند مورد استثنائی، در بیشتر موارد، قضاتی كه كسوت روحانی داشتند به سختی دست‌‌‌‌شان به سوی مجازات‌های سخت می‌رفت، چون روحانیت به سبب آنكه سمت دولتی نداشته و با قشر و عموم مردم و درمیان آنها زندگی كرده معمولاً اهل تسامح است و به عواطف مثبت و محبت و احسان رغبت بیشتر می­دارد، لذا در محاكمات خود به سبب فشار مدعیان و قوت دلایل مجرمیت بود كه اجباراً حكم شدید صادر می‌كردند و معمولاً هم ‌در اولین فرصت از كار قضا كنار می‌رفتند.

پس، وجود احكام شدید قضایی و بیشتر مجازات‌هایی كه در تاریخ انقلاب ما ثبت شده به دلیل جرایم سنگین محكومان و وظیفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی قانونی و حتی شرعی قضات بود. البته اشتباهات معدودی از قضات تندرو را هم نباید نادیده گرفت و این در انقلاب‌های مهم طبیعی است و اصولاً انقلاب با نظم نمی‌سازد.

دلیل سومی كه برای آن اعدام‌ها می‌شود یافت و از نظر تاریخ و جامعه­شناسی می‌توان بررسی كرد آن است كه بیشتر پاتك‌های نظامی و عملیات شبه­نظامی و سیاسی و تبلیغاتی كه در انقلاب اسلامی ایران و بر ضد آن در ایران و كشورهای دیگر روی داد به دست كسانی بود كه درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی مجازات آنها تسامح یا اهمال شده بود.

در انقلاب‌هایی مثل روسیه و فرانسه، این اقدامات ضد انقلابی علیه ملت آنها بسیار اندك و ناچیز و نادر بود چون ملت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رحمانه به متهمان معلوم و مظنون و مشكوك و مجرمان با یك چشم نگاه كرده و همه را در همان ایام اولیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی انقلاب كشته و از بین برده بود.

اگر در اول انقلاب به نصیری‌ها و مقدم‌ها و خسروداد‌ها و رحیمی‌ها رحم كرده بودند و پس از چند سال تحمل زندان خوش­خاطره و لذیذ در «هتل­ – زندان»، آن‌ها را آزاد كرده بودند، وقایع مهم و جنایات بزرگی به دست آن‌ها علیه ملت انجام می‌شد كه ممكن بود تمام دستاوردهای ملت را بر باد دهد. از این رو، قواعد اجتماعی و جامعه­شناختی انقلاب هم حكم می‌كرد در ایران انقلابی افراد وابسته به رژیم شاهی كه منشأ واقعی فتنه و فساد بودند بیشتر مجازات شوند و ماده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فساد و فتنه از بیخ كنده شود.

اما بالعكس، دولت موقت و حتی برخی دولت‌های پس از آن عملاً عده‌ای از ‌عوامل سابق ساواك و دستگاه‌های دیگر را كه شریك جرم بودند با احترام، به كار دعوت كردند و به آن‌ها حقوق و اختیارات دادند و متأسفانه بسیاری از حوادث بعدی ضد ایرانی تا به امروز نتیجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اقدامات همین افراد و دست­پرورده‌های آن‌هاست كه از عفو و رحمت اسلامی بهره­مند شدند، ولی نمك‌خورده و نمكدان شكستند و به ملتی كه به آن‌ها محبت كرده بود و به وطنی كه آن‌ها را در دامنش پرورده بود خیانت كردند و هنوز هم «حكایت همچنان باقی­ است!».

منبع: خاطرات آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

وب سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی