آیت الله سید محمود طالقانی ابوذر زمان،مالک اشتر دوران

عالم مجاهد ، مبارز نستوه ، مفسر قرآن ،مدافع اسلام و امت اسلامی مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی فرزند عالم پرهیزگار فقیه مجاهد «آیت الله سید ابوالحسن طالقانی» در15 اسفند 1289 در گلیرد طالقان متولد شد. دروس ابتدایی را از سال 1294 در مکتب خانه روستا آغاز کرد. در سال 1298 به تهران مهاجرت و در محله قنات آباد سکونت گزید و تحصیل علوم اسلامی را در حوزه علمیه قم از سال 1300 در مدارس رضوی و فیضیه ادامه داد. به سال 1310 پدر ایشان به رحمت حق پیوست همان سال وی برای تحصیل راهی نجف اشرف شد. در سال 1316 به کسب درجه اجتهاد از«آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی» و در قم از«آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی» نائل آمد. اقامت در تهران را از سال 1316 برای تدریس در مدرسه سپهسالار ( شهید مطهری ) و تبلیغ معارف اسلامی آغاز نمود. این عالم مبارز راه رشد  و تعالی جامعه  را  در دوران تحصیل در احیای قران کریم و نهج البلاغه تشخیص داد [1]و با همین نگاه تا  پایان عمر آن را ادامه داد.
در سال 1318 در مبارزه علیه اختناق و استبداد رضاخان به زندان و به شش ماه محکوم گردید. با سقوط رضاخان و اشغال ایران فرصت را غنیمت شمرده کانون اسلام را تأسیس و مجله دانش آموز را منتشر کرد. در این حرکت گروهی جوان آرمان خواه و مبارز در کنار ایشان بودند. همکاری با جریانات اسلامی، جلسات با علمای تهران برای مبارزه علیه فساد و تباهی، کمونیسم مشارکت در «اتحادیه اسلام» دفاع از «فدائیان اسلام» و نگارش سلسله مقالات در موضوع قرآن شناسی، اسلام شناسی در مجله «آئین اسلام» در سال 1327 فعالیت خود را در مسجد هدایت به عنوان یک پایگاه شروع و تا پیروزی انقلاب ادامه داشت. مسجد مزبور مرکزیت بخشی از مبارزان بود.[2]در سال 1330 همکاری با «جبهه ملی» و«نهضت مقاومت ملی» با هدف علیه استعمار و استبداد آغاز نمود. در سال 1336 به دلیل پناه دادن به فدائیان اسلام دستگیر و به زندان محکوم گردید. او در سال 1338 از سوی مرجع تقلید حضرت « آیت الله العظمی سید حسین بروجردی» و رساندن پیام ایشان به «شیخ محمود شلتوت» ریاست دانشگاه الازهر و مفتی بزرگ  و شرکت در کنگره اسلامی دارالتقریب قاهره رفت و در این سفر ملاقاتی با «جمال عبدالناصر» داشت. در سال 1339 با تشکیل جلسات به منظور افشاء و تحلیل مسائل سیاسی، فکری، اجتماعی کشور همراه شهید «آیت الله مرتضی مطهری» و جمعی دیگر از روحانیون با عنوان جلسات ماهانه حرکتی مناسب زمان و نیاز دوران بود. در سال 1340 سفری به بیت المقدس به منظور شرکت در برنامه مؤتمر اسلامی، آشنا شدن با مشکلات و رنج های مردم ستمدیده فلسطین و شناخت ماهیت و روش جنایتکارانه رژیم صهیونیستی داشت که سفرنامه مختصر آن را نگاشت. وی تا پایان عمر همراه مدافع فلسطین وعلیه اسرائیل بود، و به لحاظ سیاسی فرهنگی از دهه 1320 خطر صهیونیسم را بیان و امت اسلامی را به وحدت دعوت می کرد. با شروع فعالیت «نهضت آزادی ایران» ایشان در زمره پشتیبانان این جمعیت بودند. در سال 1342 با آغاز نهضت روحانیت علیه رژیم پهلوی در سوم بهمن دستگیر شد. در اوایل 1342 آزاد شده، فعالیت عمیق تر و گسترده تری علیه رژیم را ادامه داد. در15 خرداد 1342 بار دیگر دستگیر و به 15 سال زندان محکوم گردید. در آبان ماه سال 1346 از زندان آزاد شده و مجدداً مبارزه علیه رژیم، دفاع از فلسیطن و ارتباط با روحانیت مبارز را ادامه داده و سپس ایشان را  در سال 1350 دستگیر و به زابل و سپس بافت به مدت یک سال و نیم تبعید کردند.

در سال 1354 به دلیل خیانت عناصر سازمان مجاهدین خلق بار دیگر دستگیر و به 10 سال زندان محکوم گردید. با گسترش مبارزات ملت علیه رژیم در هشتم آبان 1357 آزاد گردید و به ساماندهی بخشی از حرکت ضد شاهنشاهی پرداخت. ایشان سازماندهی راهپیمایی یک میلیونی تاسوعا و عاشورا را به عهده داشته و از سوی امام به عضویت شورای انقلاب انتخاب و پس از انقلاب شد. وی  با عنوان بازوی راستین اسلام، مدافع امام، انقلاب و نظام شهره بود. در 5 مرداد 1358 از سوی امام خمینی(ره) به عنوان امام جمعه تهران انتخاب و در 16 مردادماه همین سال (1358) به عنوان نماینده مردم به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت.
جلسات تفسیر قرآن در صدا و سیما، مصاحبه با رسانه ها، سخنرانی در مجامع در کنار دیگر مسئولیت های این عالم مجاهد ، مبارز جای خوبی داشت .
آیت الله طالقانی در 19 شهریور ماه 1358 پس از نیم قرن مبارزه علمی ، سیاسی ،فکری ، اجتماعی وتحمل انواع و اقسام شدائد مصائب زندان و تبعید ممنوع المنبر شدن ، در گذشت و به لقاءحق پیوست .
مردی که یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. شخصیتی که از ” حبسی” به “حبس” و از “رنجی” به “رنج” دیگر در رفت و آمد بود اما هیچگاه سستی و خستگی و ناامیدی در او راه نداشت. جایگاه او در مقایسه با چهره های صدر اسلام به منزله « حضرت ابوذر» بود. در عرصه جهاد و مبازره «مالک اشتر» و به راستی  او بازوی راستین اسلام بود. مدرس معارف الهی، مبلغ و مروج اندیشه دینی بود. اما در عرصه جامعه و سیاست مردی علیه مثلث شوم کمونیسم، صهیونیسم، امپریالیسم، درسطح جهانی، مدافع هویت اسلامی، وحدت اسلامی، عزت اسلامی در جهان اسلام و در برابر استبداد، استعمار، مقاوم و خستگی ناپذیر، بود. او شاهد دوران ظلم  و اختناق رضاخان بود که نه چادر زنان امنیت داشت و نه عمامه سر علماء، نه حوزه های علمیه آزادی داشت و نه منبرها و محراب ها. اولین تجربه زندان را در اوج  قدرت استبدادی رضاخان در سال 1318 به مدت شش ماه و در زندان شهربانی  تجربه نمود.
در دوران محمد رضا و سلطه مطلق آمریکا بر ایران او حضور مستشاران اسرائیلی و میدان داری تشکیلات بهائیت در درون حکومت را برنمی تابید و چون دیگرعالمان و مبارازن صالح و مصلح آرامش و آسایش و آزادی نداشت. قلم و زبان او چون شمشیر مالک اشتر بر فرق عوامل استبداد و استعمار فرود می آمد و زبانش چون ابوذر غفاری بساط استبدادی و استثماری رژیم ستمشاهی و عوامل آن را به لرزه می انداخت. مجالس و منابر خاصه مسجد هدایت میعادگاه مبارزان مسلمان و مدافعان قرآن بود. او نزدیک به نیم قرن مقاومت کرد. علیرغم توقیف آثارش، ممنوع المنبر بودن و ممنوع الخروج بودنش در بیداری و آگاهی بخشی جامعه خاصه نسل جوان موفق بود. زمینه وحدت حوزه و دانشگاه را او در دهه بیست، سی، چهل را فراهم نمود.
بر اساس پرونده کلاسه ایشان در ساواک [3] و اسناد مسجد هدایت [4]و دیگر اسناد منتشر شده آیت الله طالقانی نه تنها مبارز که مولد مبارز بود به همین دلیل که او دارای استقامت بود، مظهر وحدت اصولی بر اساس اسلام و آزادمنش در برخورد بامنتقدات و مخالفان ادله و براهین خود را براساس قرآن [5]و نهج البلاغه [6] بیان می نمود. مجموعه سخنرانی های ایشان به روایت اسناد ساواک همواره در تفسیر، تحلیل اشاره به شداد، فرعون، نمرود، معاویه دارد و همیشه از جهاد پیامبر اکرم( ص) و امیر مومنان (ع) فلسفه قیام امام حسین(ع) و مهدویت حضرت ولی عصر(ع) که آینده بشریت[7] در پرتو قرآن و اسلام می باشد. او خطر سرمایه داری غرب و صهیونیسم بین المللی [8] رژیم ستم شاهی را بیش از خطر کمونیسم می دانست. چه او می دانست و یقین داشت که مارکسیسم هم با فطرت انسان در تضاد است وهم جامعه اسلامی ما پذیرای اندیشه های ماتریالیستی و مارکسیستی نیست. لذا کمونیست ها را آلت فعل استعمار و عوامل داخلی آن می شمرد.
در دفاع ا ز اسلام جهان اسلام خاصه « فلسطین» همواره تأکید می کرد و ساواک این اندیشه و حرکت ایشان را خطرناک محاسبه می کرد [9]. همواره از گروه، گروه گرایی، حزب گرایی ذائقه تلخ داشت. تا آنجا که آن را “شرک” [10] می شمرد. خصوصا احزاب و جمعیت ها  سازمانها، گروهها، بجای تکیه بر وحدت ملی، اقتدار ملی، منافع ملی …. یا چشم به شرق داشته یا غرب و برخی دیگر اسیر نفسانیّات و انانیت ها و عنان گسیختگی ها که الحق ضربات گروه گرایی را ما از انقلاب مشروطیت متحمل شده ایم و عبرت از آن نگرفتیم.!

[1] – آیت الله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک، جلد سوم، تهران : مرکز بررسی اسناد تاریخی
[2]- مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک، تهران : مرکز بررسی اسناد تاریخی
[3] – آیت الله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک، جلد سوم، تهران : مرکز بررسی اسناد تاریخی
[4]- مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک، تهران : مرکز بررسی اسناد تاریخی
[5]- پرتوی از قرآن، جلد 6، تهران : شرکت سهامی انتشار
[6]- درسهایی از نهج البلاغه، تهران : بی نا، بی تا
[7]- آینده بشریت از نظر مکتب ما، تهران : شرکت سهامی انتشار
[8] – جهاد و شهادت، تهران : بی نا، بی تا
[9]- خطبه های نماز جمعه، تهران : ناس ، 1358

[10]- حکومت در اسلام، میرزای محمد حسین نائینی