شهيد امير مراد نانكلی,اسطوره مقاومت

آيا نقطه تلاقي ظالم سفاك بي‌خرد با مظلوم نخبه‌ را ديده‌اي؟ لحظه برخورد اين دو قشر را تصور كرده‌اي؟ آيا لحظه جدا شدن روح از بدن اسطوره‌هاي مقاومت و مظلوم ذوب شده درمحبوب را مي‌تواني  تصور كني؟ كيست كه نداند تنها محرك و نيروي ماندني كه مي‌توانست فضاي منجمد و سراسر رعب و وحشت و ظلم و جنايت دوران منحوس و عاري از مهري پهلوي را درهم شكند خون شهداي گلگون كفن اين مرز و بوم بود.

مبارزان موحدي كه مرگ سرخ را بر زندگي ذلت‌بار ترجيح دادند و عاشقانه راه لقاء به الله را با رضايت انتخاب نمودند و در مسيري كه قدم نهادند آگاهانه صبر و استقامت نمودند و خيل كثيري از آنان حسرت شنيدن يك آخ را بر دل عمال شاه يعني آن شكنجه‌گران ددمنش و زندانبانان كبوتران آزاديبخش باقي گذاشتند.

سخن از زماني گفته مي‌شود كه در ايران عزيز ما و در تهران واقع در حوالي ميدان توپخانه سابق، سياه‌چالي به نام زندان كميته مشترك ضد خرابكاري براي بقاي سلطنت ستمشاهي تأسيس گشته بود. مكاني كه محل به بند كشيدن آزادگان، عاشقان خونين بال و اسطوره‌هاي مقاومت و سكوي عروج روح ملكوتيشان بوده.

و اما بعد …

نقل شده كه در بين اقوام و بستگان نزديك شهيد مراد نانكلي او را به نام اميرمراد و بعضاً امير صدايش مي‌زدند، گرچه در هر دو وجهش معني و معرفت خاصي نهفته مي‌‌باشد، در آن دوران درعرف معمول و جاري نام مراد براي او انتخاب شد، ولي اكثريت نزديكان و محرمان با او به خوبي مي‌دانستند كه مراد نانكلي پس از تحمل انبوهي از سختي‌ها و مرارتها و فعاليت‌هاي بي‌وقفه و دلسوزي‌ها و مهرورزيهاي بي‌حد و اندازه‌اش به مظلومان و محرومان و همنوعان، قبل از اينكه الگو و مراد شود براي نسل زمان خود و آيندگان، پيوسته در پي كسب معرفت و جلب رضاي مراد حقيقي خويش يعني حضرت دوست بود.

بحق با انتخاب راه مقدس جهت اعتلاي كلمه‌الله يعني شهادت اميري ابدي گرديد اميري كه به مرادش رسيد.

به نقل از دوستان همرزم و هم‌سلولي ‌و  نيز تنها يادگار نزديك او يعني خواهر با كرامتش كه خود نيز مدتهاي مديد طعم تلخ و پر مشقت حبس در زندان كميته مشترك و قصر را با تحمل زجرها و شكنجه‌هاي روحي و جسمي چشيده است، مرادِ هميشه جاودان ما از جواني و نوجواني، در آن سالهايي كه خيلي از هم‌سن و سالهاي او عمر را به پوچي و يا خوشگذراني طي مي‌نمودند، او جذب تكايا و هيئت‌ها و مجالس قرائت قرآن گرديد.

به جهت وجود استعداد وداشتن نوا و صوت دلنشين، بعضاً در مراسم تعزيه‌خواني نسخه‌هاي حضرت زينب(س) و حضرت رقيه را اجرا مي‌نمود و ديري نگذشت كه با تعدادي از دوستان همفكرش هيئت مستقلي به نام جوانان سجاديه در همان ميدان بروجردي را تأسيس نمود كه به شكرانه‌ي حق كماكان پابرجا مي‌باشد. با سپري شدن عمر و ايام پرشور جواني و ورود به جامعه و مسئوليت پذيري در راستاي كمك به خانواده‌ها و مردمان محروم و آگاهي دادن به آنان عطشي در دل و جان او رسوخ نمود كه لحظه‌اي آرام و قرار نمي‌گرفت و هر قدر در اين عرصه گام مي‌نهاد سيرابي نمي‌يافت.

در جلسات و سخنراني‌هايي كه در هيئت انصارالحسين و يا در هيئت خمسه (آل عبا) و بافندگان توسط وعاظ و سخنرانان از جمله در آن زمان مقام معظم رهبري و آقاي هاشمي رفسنجاني و معاديخواه و سايرين انجام مي‌گرديد، شخصيت اصلي وي تكميل‌ترمي‌شد.

قبل از دستگيري توسط ساواك به تاريخ 51/12/5 كه به جهت مقتضيات مبارزه افراد محدودي از فعاليتهاي مخفي او مطلع بودند، پيوسته اهداف بلندي جهت استمرار مبارزه در سرداشت.

او در همان لحظه‌اي كه در انديشه طراحي و ساخت نارنجك جنگي و تهيه اسلحه جهت مبارزه مسلحانه با عمال رژيم شاه بود، توجه عجيبي جهت كمك به زيردستان و تنگ‌دستان و سركشي به خانواده زندانيان سياسي در بند طاغوت زمان و رفع مايحتاج آنان در حد وسع و توان خويش داشت. در اسناد مندرج در پرونده، ساواك بعد از دستگيري مراد خيلي تلاش نموده تا اعترافاتي در خصوص مبارزات مسلحانه و حمل و نگهداري نارنجك و سلاح از وي بگيرد و عليرغم وارد نمودن شكنجه‌هاي طاقت‌فرسا كه بر همرزمانش پوشيده نمي‌باشد، پس از ارجاع پرونده او به دادگاه نظامي به جهت اعتراف و اثبات جرم، در آن مقطع، صرفاً به دو سال حبس محكوم شد.

چيزي به اتمام محكوميتش نمانده بود كه دراثر كشف و دستگيري يكي از گروههاي مبارز در همدان و اعتراف يكي از آنان مبني بر فروش و يا تحويل دو قبضه كلت به مراد، سفاكان رژيم اين بار با كينه بيشتر و عصبانيت وصف‌ناپذيري او را از زندان قصر مجدداً به زندان كميته مشترك منتقل و ديوانه‌وار بر سر او ريختند و براي اخذ ساير اعترافات آنچه از دستشان جهت دادن شكنجه برمي‌آمد كوتاهي ننمودند و سرانجام مراد عليرغم داشتن بنيه قوي و تحمل زياد و توسل و اتكاء به خدا، در اثر شكنجه‌هاي شديد در زندان كميته مشترك در تاريخ 53/6/19 جان، به جانان تسليم و به ديدار حق نايل گرديد.

روحش شاد وراهش پر رهرو باد