شهید آیت الله دستغیب:من اطاع‌الخمینی فقد اطاع‌الله

 

 

من اطاع‌الخمینی فقد اطاع‌الله

روحانیت تنها نهاد منسجمی بوده است که در ساختار فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران از دوران غیبت کبری حضرت ولی امر(عج) تاکنون موجب به جنبش درآوردن توده‌ها شده و نقش مرجعیت و هدایتگری خود را حفظ کرده است. در این میان تبیین، ترویج و تبلیغ اسلام ناب محمدی(ص) در طول زمان و مخصوصا در دوره معاصر و آغاز انقلاب اسلامی از جمله مهمترین کار ویژه‌های روحانیت شیعه طی این سالها بوده است. از میان روحانیون بلندآوازه این دوران که از توانایی و سطح علمی و فقهی فوق‌العاده‌ای برخوردار بودند، می‌توان شهید آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب را نام برد که به گفته رهبر معظم انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای، از نخستین کسانی بود که پرچم تبلیغ انقلاب اسلامی را در سخت‌ترین شرایط در استان فارس برافراشت و بر معابر و مجامع، نام و راه امام امت را بر زبان جاری ساخت و با دستگاه ظلم و جور به مبارزه برخاست.

آیت‌الله دستغیب چنان عظمت وجودی امام خمینی و اتصال ایشان به مبداء وحی را دریافته بود که اطاعت از ایشان را همان اطاعت از خداوند سبحان  و سرپیچی از فرمان امام را نافرمانی از امر خدای تعالی می‌دانست. او عارفانه می‌گفت: «من اطاع الخمینی فقد اطاع‌الله» و بنا بر همین اعتقاد از همان آغاز نهضت اسلامی تا پایان عمر همواره پشت سر ایشان حرکت می‌کرد و از نظر خاص و عام سخت‌ترین مدافع ولایت فقیه بود.

 

آیت‌الله دستغیب معتقد بود: «مساله امام، مساله شخص ساده‌ای نیست که انسان فکر کند حالا ایشان یک مرجعی هست که حرفی می‌زند و ما هم باید انجام دهیم. مساله خیلی بالاتر از این‌هاست. در بسیاری از مسائلی که ما خدمت امام می‌رفتیم، اصلاً مسائلی که امام می‌گفت احساسمان این بود که شاید از خودش نیست که این حرف‌ها را می‌گوید و چیزهایی بود که فوق تصور بود. در بسیاری از جزئیات که امام را در جریان نگذاشته بودیم حرفی می‌زد که با طرح نظامی که طرح کرده بودیم تطبیق داشت».

ایشان همان قدر که نسبت به مقام امامت و رهبری تولی داشت، از هر عنصری که در جهت خلاف امام بود، به شدت تبری می‌ورزید. چنان که خود می‌گفت: «هنگامی که در مجلس خبرگان قانون اساسی دیدم بنی‌صدر در مورد ولایت فقیه که اساس نظام الهی جمهوری اسلامی است، آن هتاکی‌ها را نمود، بر خود واجب دانستم به دفاع از ولایت فقیه برخیزم و مطالبی را از تربیون مجلس بیان نمایم». نمونه دیگری از تبری وی، تنفر شدید از گروه‌گرایی و گروهک‌ها بود که همواره در سخنانش آن‌ها را نصیحت می‌کرد و به تبعیت از حق فرا می‌خواند. همسر شهید در مورد علاقه و ارادت ایشان به حضرت امام می‌گوید: «هرگاه حاج آقا با امام امت دیدار داشتند، در بازگشت بیش از حد خوشحال و شاداب بودند. همیشه خودشان را موظف می‌دانستند که اخبار رادیو و تلویزیون و به خصوص صحبت‌های امام امت را گوش کنند و یادداشت نمایند. ایشان در سخنرانی‌های خود صحبت‌های امام را محور قرار می‌دادند».

هنگامی که به محضر امام شرفیاب می‌گردید، همچون عبدی در مقابل مولایش و عاشقی در برابر معشوق بود. در اواخر عمر احوال شهید آیت‌الله دستغیب طوری شده بود که وقتی صحبتی از امام به میان می‌آمد، چندین بار پشت سر هم می‌گفت امام، امام، امام، چه امامی! و سپس آه می‌کشید، مثل این که آن چیزی را که از امام یافته بود، نمی‌توانست بیان کند. هیچ‌گاه اسم امام را تنها نمی‌برد و اظهار می‌داشت که پیروی از ایشان باعث افتخار من است. او این اطاعت را قولاً و عملاً نشان می‌داد و هرگز دیده نشد که در برابر امام و فرامینش یا دولتی که مورد تأیید امام خمینی باشد، به اجتهاد و رأی و استنباط خویش استناد جوید. به تعبیر رهبر کبیر انقلاب «او متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی بود» و تا روزهای آخر عمرش چه در خطبه‌ها، چه در سخنرانی‌ها و چه در مصاحبه‌ها و چه در مقالاتی که می‌نوشت وظیفه خود و اجتماع و گویندگان را در تقویت ولایت فقیه می‌دانست و می‌گفت اگر می‌خواهید به رژیم طاغوتی برنگردید، باید ولایت فقیه را تقویت کنید. حکومت الله به پرچمداری ولایت فقیه است.

برگرفته از مرکز بررسی اسناد تاریخی