روایت «عید آن سالها» – ویژه کودکان و نوجوانان – قسمت پنجم
فرزندان انقلاب
عید آن سالها
بچهها سلام! سال نو 1402 و فرا رسیدن ماه مبارک رمضان را به شما عزیزان، تبریک میگوییم. امیدواریم شاهد سالی پر از برکت و شکوفایی و موفقیتهای شما در تحصیل و دانشاندوزی باشیم انشالله!
ممنونیم از اینکه در لحظات نیایش و افطار، دعاگوی ما هم باشید.
چنانچه تمایل دارید از موزه عبرت ایران بازدید کنید، صبحها از ساعت 9 الی 13 و بعد از ظهرها از ساعت 14 الی 17 در خدمت شما هستیم.
ما در این شماره، قصد داریم از خاطرات مبارزین آزادهای بگوییم که در زمان تحویل سال جدید در دوران رژیم ستمشاهی، بخشی از زندگی خودشان را در زندانهای محمدرضاشاه گذراندهاند.
تاريخ پر افتخار كشورمان سرشار از جانفشانيها و استقامتهاي مردان و زناني است كه براي آزادي و استقلال و برقراري عدالت اسلامي مبارزه كردند، به زندان افتادند، شكنجه شدند و در بسياري موارد جان خود را از دست دادند. مردان و زناني كه در طول حكومت ستمشاهي بهترين دوران زندگي خود را در زندانهاي انفرادي سپري كردهاند و چه بسيار نوروزهايي را كه دور از خانواده و با دژخيمان ساواك گذراندند.
به مناسبت جشن سال نو و نوروز باستانی، پاي صحبت دو نفر از زنان فداكار و مبارز انقلابي نشستيم كه نوروز را در زندان رژیم پهلوی سپري كردهاند.
خانمها طاهره سجادي و فاطمه اسماعيلنظري زمانی از سوی ساواک بازداشت شدهاند که خیلی جوان بودهاند. این دو بانوی مبارز و انقلابی همراه همسران خود دستگير شدهاند و مطابق معمول، به بازداشتگاه کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک و شهربانی منتقل و شرایط سخت و طاقتفرسای زندانهای رژیم پهلوی را با صبر و توکل بر خدا پشت سر گذاشتهاند.
و حالا در ادامه، خاطرات نوروزی خانم فاطمه اسماعيلنظري:
هفت سین در زندان!
بچهها با خمير نان، ماهي و لوازم سفره هفت سين را درست میکردند. هفت سين را كه ميچينيم، من يك مرتبه دلم ميگيرد. ياد هفت سينهايي ميافتم كه براي مادر ميچيدم. سفرهای از اين سر تا آن سر اتاق كه موجب اعتراض مادرم میشد.
نميدانم امسال چه كسي براي مادرم هفت سين خواهد چيد. یکی از همسلولیهایم، دختر 18 سالهای به نام مهری بود که بسیار روحیة شاد و مقاومی داشت. وقتی فهمید که به قول خودش، «توي لك رفتهام!» به بازويم زد و با لبخندی گفت؛ «اين نيز بگذرد!»
ادامه دارد…