«رمضان در زندان شاه» – ویژه کودکان و نوجوانان- قسمت دوم

 

فرزندان انقلاب

رمضان در زندان

بچه‌ها سلام!

نماز و روزه‌های شما قبول حق باشد. ان‌شاالله سال نو را به خوبی و در صحت و سلامتی آغاز کرده باشید. امیدواریم خداوند متعال، نعمت مناجات و شب‌زنده‌داری در شب‌های قدر را به همة ما عنایت بفرماید و دعاگوی هم باشیم.

حتماً می‌دانید که یکی از مهم‌ترین علت مبارزه زنان و مردان فداکار میهن ما علیه رژیم فاسد پهلوی، دشمنی آشکار رژیم با دین و دین‌داری ملت ایران و در مقابل، پیروی کامل از دشمنان دین – یعنی امریکا و اسرائیل – و تأمین منافع آن‌ها بود.

مأمورین شاه حتی زمانی که زندانیان در زیر شکنجه، به خدا و اهل بیت متوسل می‌شدند و دعا می‌خواندند با برخورد شدیدتر ساواک مواجه می‌شدند.

در ماه مبارک رمضان، بازجویی و شکنجه زندانیان مثل دیگر ماه‌ها ادامه می‌یافت و زندانیان روزه‌دار مجبور به تحمل آن شرایط سخت بودند.

برای این‌که بیشتر با حال و هوای ماه رمضان در زندان‌های محمدرضا شاه، آشنا شوید، خاطرات تعدادی از مبارزین را با هم مرور می‌کنیم.

افطاری به صرف آب و دیگر هیچ!

(به نقل از آزاده گرامی، جناب آقای علی دانش‌پژوه)

غروب شب جمعه یکی از روزهای ماه رمضان بود که من را به زندان اوین منتقل کردند.

معمولاً در زندان از وعدة غذایی افطار و سحر خبری نبود و ما به علت نبود یخچال، به‌سختی از ناهار و شام خود مراقبت می‌کردیم که در وقت افطار و سحر از آن‌ها استفاده کنیم.

وقتی وارد سلول شدم، انتظار داشتم که به من شام بدهند که لااقل بتوانم افطار کنم. مدتی صبر کردم خبری نشد. به‌ناچار در زدم که نگهبان بیاید.

وقتی خواسته‌ام را به او گفتم جواب داد که چون تو را شب آوردند سهمیة غذا نداری!

من هم چاره‌ای نداشتم و با آب افطار کردم. بعد، به امید پیدا کردن غذایی که شاید از زندانی قبلی مانده باشد سلول را بررسی کردم. خوشبختانه یک تکه نان و یک حبّه قند یافتم و همان‌ها را برای سحر استفاده کردم.

برای مأمورین شاه ماه رمضان و غیر از آن فرقی نمی‌کرد و حتی خودشان هم روزه نمی‌گرفتند و اصلاً اعتقادی به مسائل دینی نداشتند.

ادامه دارد..