نگاهی به زندگی شهید حجت‌الاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک

 

مقدمه

شهید سرافراز سید علی اندرزگو، بی‌شک یکی از مبرزترین شخصیت‌های مبارزاتی در عصر پهلوی دوم می‌‌باشد. وی که دستگاه‌های اطلاعاتی ـ امنیتی رژیم پهلوی را برای سال‌ها مستأصل کرده بود، با زیرکی و هوشیاری توانست برای نزدیک به 2 دهه به صورت مخفی و در قالب شخصیت‌های مختلف، علیه رژیم پهلوی مبارزه‌ی فرهنگی و مسلحانه کند.

شهید اندرزگو در سال 1318 ه ش، در محله‌ی قدیمی شوش تهران دیده به جهان گشود. پدرش سید اسدالله که شغل خرده‌فروشی ابزار داشت وضعیت مادی چندان مناسبی نداشت، به همین خاطر سید علی اندرزگو نتوانست تحصیلاتش را ادامه دهد و به کار در یک کارگاه نجاری پرداخت. وی که علاقه‌ی فراوانی به علوم دینی داشت، پس از فراغت از کار روزانه، در مسجد هرندی به فراگیری درس فقه و اصول پرداخت.

شهید اندرزگو علاقه‌ی زیادی به شهید نواب صفوی داشت و همین مسأله باعث شد که وی با تشکیلات فدائیان اسلام آشنا شود. پس از شهادت نواب صفوی، وی که در بازار تهران به «صندوق‌سازی» اشتغال داشت، با شکل‌گیری «هیئت‌های موتلفه اسلامی» ـ که خاستگاه‌ آن‌ها هیئت‌های مذهبی و بازار بود ـ با آنها ارتباط برقرار کرد. وی ابتدا به هیئت «شهید حاج صادق امانی همدانی» راه یافت و در پخش اعلامیه‌های امام خمینی(ره) به فعالیت پرداخت.1

 

مشارکت در ترور انقلابی حسنعلی منصور

شهید اندرزگو در دوره‌ای که به شدت متأثر از شخصیت معنوی شهید امانی بود با «شهید صفار هرندی» و «شهید بخارایی» آشنا شده و با آن‌ها ارتباط تشکیلاتی برقرار کرد. این افراد پس از اخذ فتوی «آیت‌الله میلانی» مبنی بر اعدام انقلابی حسنعلی منصور ـ طراح لایحه ننگین کاپیتولاسیون» ـ دست به کار شده و تصمیم به حذف این عنصر وابسته به بیگانگان گرفتند.2 نقش شهید اندرزگو در عمیلات ترور، نظارت و تمام کنندگی تعریف شده بود؛ تا اگر چنانچه گلوله‌های شهید بخارایی به منصور اصابت نکرد، وی کار را تمام کند.

همسر شهید اندرزگو در مصاحبه‌ای با مجله سروش راجع به نقش وی در این عملیات می‌گوید:

«سید علی با مهارتی هرچه تمام‌تر کار را شروع کرد و خودش را جلوی، ماشین یک پلیس می‌اندازد و مأمورین به خیال اینکه او را زیر گرفته‌اند دستپاچه شده و نظم آن‌ها به هم می‌خورد و اتومبیل منصور گیر می‌کند.»3

پس از این اقدام شجاعانه‌ی شهید اندرزگو، فرصت کافی در اختیار شهید بخارایی قرار گرفت و به این ترتیب حسنعلی منصور به ضرب چند گلوله به قتل ‌رسید. پس از این ماجرا دستگیری‌های گسترده‌ای از سوی ساواک و شهربانی آغاز و بسیاری از انقلابیون دستگیر و مورد شدیدترین شکنجه‌های رژیم پهلوی قرار می‌‌گرفتند.

دستور مستقیم شاه به ساواک و شهربانی برای دستگیری عوامل ترور باعث شد تا بسیاری از آن‌ها دستگیر و در دادرسی ارتش کسانی چون شهید بخارایی، حاج صادق امانی، مرتضی نیک‌نژاد و رضا صفار هرندی به اعدام، تعدادی به حبس ابد و بعضی نیز به حبس‌های بلند مدت محکوم شوند.4 سید علی اندرزگو که غیاباً به اعدام محکوم شده و شاه شخصاً دستور بازداشت وی را صادر کرده بود، توانست خود را پنهان سازد. در سندی از ساواک آمده است:

«نظر به اینکه اوامر مؤکد ملوکانه در مورد تعقیب سریع متهمین که به نحوی از انحاء در موضوع توطئه قتل نخست وزیر فقید دخالت داشته‌اند شرف صدور یافته است دستور فرمائید نسبت به تعقیب و دستگیری دو نفر متهمان فوق‌الذکر [شهید اندرزگو ـ یزدی‌زاده] کسانی که در مظان اتهام همکاری با متهمین منظور قرار گرفته‌اند اقدامات لازم معمول و نتیجه را اعلام دارند.» 5

 

زندگی مخفی و مبارزه‌ی مسلحانه

با وجود تلاش دستگاه‌های امنیتی رژیم پهلوی که حتی خانواده و نزدیکان شهید اندرزگو را نیز نشانه گرفته بود، وی توانست خود را مخفی و با زیرکی و هوشیاری از کشور خارج شده و به عراق سفر کند.6 همسر شهید اندرزگو در این‌ مورد می‌گوید:

«سید با شناسنامه جعلی سوار بر کشتی می‌شود و در کشتی با ترفندی ناخدا را راضی می‌کند که کشتی را به سوی ساحل عراق در اروند ببرد و قبل از آن که ناخدای کشتی متوجه شود پیاده می‌شود (یکی از دوستان شهید نیز همراهش بوده است) و به سوی خطوط مرزی عراق حرکت می‌کنند. مرزبانان عراق راه را برای آنان می‌بندند و از آنان کارت شناسایی طلب می‌کنند که ما طلبه هستیم و برای درس خواندن کنار دریا آمده‌ایم و کارت شناسایی در نجف است و بدین صورت به نجف می‌رود.»7

وی پس از مدتی به کشور باز می‌گردد، اما به وسیله‌ی یکی از منابع نفوذی ساواک بازگشتش در سال 1346 اطلاع داده می‌شود، این بار نیز ساواک موفق به دستگیری وی نشده و اظهار عجز می‌نماید. در سندی از ساواک آمده است که وی اعلامیه‌هایی از طرف امام (ره) راجع به وقایع خاورمیانه را به کشور آورده است:

«نامبرده بالا [شهید اندرزگو] که یکی از متهمین قتل مرحوم منصور و متواری می‌باشد اخیراً به ایران آمده و در حال حاضر در تهران در حوالی خیابان غیاثی به سر می برد به طوری که شایع است مشارالیه پیش‌نویس اعلامیه‌هائی را که به مناسبت وقایع اخیر خاورمیانه از طرف خمینی تهیه شده به منظور چاپ به ایران آورده و احتمالاً به زودی به عراق مراجعت خواهد نمود.» 8

شهید اندرزگو در حالی که ساواک به شدت به دنبال دستگیری وی بود، به قم رفته و در کسوت روحانیت در حوزه علمیه با نام مستعار «شیخ عباس تهرانی» به تحصیل پرداخت. در قم نیز وی به‌رغم مراقبت‌های شدید ساواک، مبارزه‌اش علیه رژیم پهلوی را ادامه داد و در جریان ساخت سینما در قم، که هدف از آن ترویج فرهنگ مبتذل غربی بود به مبارزه پرداخت. فعالیت وی چنان بود که ساواک پرونده‌ای را به نام «شیخ علی تهرانی» تشکیل داد.9 افزایش حساسیت‌های ساواک باعث شد تا وی به مدرسه علمیه چیذر رفته و در آنجا به وعظ و اقامه نماز مشغول ‌شود. ازدواج شهید اندرزگو با همسرش در همین سال‌ها بوده است.

در سال 1351 به دنبال دستگیری یکی از دوستان شهید اندرزگو ساواک سرنخ‌هایی از وی به دست آورد و مجدداً تلاش‌ها برای دستگیری وی افزایش یافت. شهید اندرزگو مجدداً به قم بازگشت و با اسم مستعار به فعالیت پرداخت و برای گروه‌های مبارز به تأمین پول، اسلحه و مهمات اقدام کرد. دستگیری تعدادی از مرتبطین با شهید اندرزگو، توسط کمیته مشترک ضد خرابکاری، در سال 1357 باعث شناسایی وی ‌شده و به ناچار به مشهد مقدس رهسپار گردید.10 ساواک از طریق کنترل تلفن علی‌اکبر صالحی حسینی، از دوستان وی متوجه می‌شود که شهید اندرزگو با نام مستعار «جوادی» در مشهد سکونت دارد. سرانجام شهید اندرزگو پس از سا‌ل‌ها مبارزه با رژیم پهلوی نوزدهم رمضان برابر با 2 شهریور 1357 در کمین نیروهای ساواک گرفتار شده و پس از تبادل آتش به شهادت رسید. در اسنادی از ساواک آماده است:

«دختر اکبر صالحی به نام فرزانه با پدر خود تماس و جریان تیراندازی در محل خودشان را که منجر به کشته یا زخمی شدن دو نفر گردیده به او اطلاع داد و گفت تیراندازی جلوی در منزل زری خانم شده است. اکبر از این مسئله بی‌اندازه ناراحت [شد] به طوری که لحن صدایش تغییر کرد.» 11

«ساعت 1930 در خیابان سقاباشی بین یکی از افراد خرابکار که گویا شیخ عباس اندرزگو باشد درگیری حاصل _ وسیله گلوله کشته شده این شخص از مجاهدین فراری و تحت تعقیب بوده به مأمورین آسیبی نرسیده است.»12

«به قرار اطلاع شیخ عباس تهرانی معروف به اندرزگو که در تهران دستگیر و کشته شده است ساعت 15:00 روز جاری منزل نامبرده واقع در مشهد کوچه اشکان کوچه خمسه وسیله مأمورین کمیته مشترک بازرسی در نتیجه سه قبضه اسلحه کمری به انضمام 80 تیر فشنگ و دو دستگاه بیستم دستی و مبلغ 59 هزار تومن وجه نقد کشف گردیده است.» 13

از اسامی مستعاری شهید اندرزگو می‌توان به «ابوالحسن سپهرنیا»، دکتر حسینی، شیخ عباس تهرانی، ابوالحسن نحوی، سید ابوالقاسم واسعی، محمد حسین جوهرچی و … اشاره کرد. وی از 24 شناسنامه و تعدادی گذرنامه استفاده می‌کرد. در درگیری مسلحانه‌ی وی با ساواک، ابتدا از ناحیه‌ی پا زخمی شده و هنگامی که بر زمین افتاد با خوردن کاغذ‌های حاوی شماره تلفن دوستان و نزدیکانش و آغشته‌ کردن بقیه‌ی مدارک به خون خود و نابود کردن آن‌ها مانع از دست‌یابی ساواک به این افراد گردید. به این ترتیب شهید سرافراز در حالی که از سال 1343 همواره در تکاپو و حرکت و مبارزه بود در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در مشهد مقدس آرام گرفت.

مرکز بررسی اسناد تاریخی

ارجاعات:

1ـ یاران امام به روایت اسناد ساواک، سردار سرافراز شهید حجت‌الاسلام سید علی اندزگو، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، صفحه‌ی چهارده.

2ـ در گزارشی از ساواک ماجرای چگونگی ترور حسنعلی منصور به تفضیل بیان شده است: همان، ص 2 الی 6.

3ـ مجله‌ی سروش، تاریخ 11 /6 /1359.

4ـ راجع به اسناد مربوط به بازجویی‌ها و محاکمه‌ی افراد مورد نظر ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، پیشین.

5ـ سند در انتهای همین مقاله آمده است.

6ـ وی در عراق با امام خمینی (ره) دیدار داشته است. وی علاوه بر عراق به افغانستان نیز سفر کرده بود.

7ـ مجله‌ی سروش، 11 /6 /1359.

8ـ https://historydocuments.ir/?page=post&id=1306&action=%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%B2%DA%AF%D9%88

9ـ ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، پیشین.

10ـ برای اطلاع از جزئیات فعالیت شهید اندرزگو در این زمان ر.ک: منبع پیشین.

11ـ س https://historydocuments.ir/?page=post&id=1306&action=%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%B2%DA%AF%D9%88

 

12ـ ” ” ” ” ” ” ”

13ـ ” ” ” ” ” ” ”

مرکز بررسی اسناد تاریخی