محمدعلی شعبانی معروف به دكتر حسينی

محمدعلي شعباني معروف به دكتر حسيني بازجو و شكنجه‌گر؛ به سال 1302 در گلپايگان به دنيا آمد.
پس از ناتمام ماندن تحصيلات در مقطع ابتدايي، به ارتش وارد و با درجه گروهباني در ركن 2 مشغول خدمت شد. پس از تأسيس ساواك در سال 1336، براي ادامه خدمت به ساواك منتقل و در اداره سوم مشغول به كار شد. براي مدتي مدير داخلي بازداشتگاه اوين بود و خود در شكنجه و بازجويي زندانيان و متهمين سياسي شركت مي‌جست. در پي بوجود آمدن كميته مشترك ضد خرابكاري ساواك و شهرباني در سال 1351، به آنجا منتقل شد. وي دوره‌هاي آموزشي «توجيه و حفاظت»، «شوك الكتريكي» و «آپولو» را در ساواك طي نموده و در كميته مشترك ضد خرابكاري به كار بست.
حسيني به خاطر جديت و پشتكار فراوان در امر شكنجه زندانيان، موفق به دريافت نشان‌ها و مدالهاي مختلف گرديد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در تاريخ 24 اسفند 1357 هنگامي كه منزلش محاصره بود با اسلحه كمري اقدام به خودكشي نمود كه بلافاصله به بيمارستان منتقل و سرانجام در تاريخ 12/2/58 درگذشت.
(آرشيو موزه عبرت ايران و همچنين برگرفته از روزنامه كيهان ، مورخ شنبه 15 ارديبهشت 58)
وي شخصي نام آشنا براي زندانيان سياسي به نام محمدعلي شعباني كه داراي تحصيلات چهارم ابتدائي بوده و نام مستعار «دكتر حسيني» را يدك مي‌كشيد، متخصص‌ترين فرد براي زدن كابل بوده است. وي زنداني را روي دستگاه مخصوص شكنجه «آپولو» مي‌نشاند و كف دست و ساق پاي زنداني را زير گيره‌هاي آن پرس نموده و كلاه آهني مخصوصي كه تا گردن زنداني را مي‌پوشاند روي سر او قرار مي‌داد. آنگاه شروع به زدن كابل مي‌نمود. سر كابل‌ها افشان بود و موقع اصابت به كف پا، نوك آن روي پا برمي‌گشت و موجب كنده شدن گوشت‌هاي آن مي‌شد. گاهگاهي هم با شيئي چوبي يا فلزي ضربه‌اي به كلاه وارد مي‌كردند كه صداي بسيار وحشتناكي در آن ايجاد شده و در گوش زنداني مي‌پيچيد كه فوق‌العاده آزاردهنده بود و شكنجه‌اي بود مضاعف بر ساير شكنجه‌ها. وي براي جلو‌گيري از كاهش درد و براي‌ بي‌حس نشدن موضعي ضربات كابل را به صورت كاملاً موازي در كنار هم به كف پا فرود مي‌آورد، به گونه‌اي كه هيچ ضربه‌اي بر روي محل ضربه قبلي نمي‌خورد. وضعيت كف پا به صورتي در مي‌آمد كه گويي چندين سيخ كباب را كنار هم چيده‌اند. با اين حال اگر نظر بازجو مبني بر فني‌تر شدن شكنجه بود، حتماً آتش سيگار خود را روي بدن عريان زنداني خاموش مي‌نمود.